چرا در روابط عاشقانه احساس میکنیم که طرف مقابل فقط به نیازهای خود توجه میکند؟
این سوالی است که بسیاری از ما در مقطعی از زندگی در روابط عاشقانه خود با آن مواجه شدهایم. احساس نادیده گرفته شدن، ناامیدی و تنهایی میتواند در قلب یک رابطه سالم ریشه بدواند اگر یکی از طرفین یا هر دو، بیشتر بر نیازها و خواستههای خود متمرکز باشند.

نیازهای برآورده نشده:
زمانی که فرد احساس میکند نیازهایش در کودکی برآورده نشده، ممکن است در بزرگسالی بیش از حد به دنبال جبران آن باشد.ترس از آسیبپذیری:
نشان دادن نیازها و آسیبپذیری میتواند ترسناک باشد، بنابراین فرد ترجیح میدهد فقط بر نیازهای خود تمرکز کند تا از صدمه دیدن اجتناب کند.فقدان مهارتهای ارتباطی:
عدم توانایی در بیان نیازها و شنیدن فعالانه، باعث سوءتفاهم و تمرکز بر خود میشود.مشکلات مربوط به عزت نفس:
فردی با عزت نفس پایین ممکن است برای جلب توجه و تایید، بیش از حد به نیازهای خود اهمیت دهد.تجربیات گذشته:
روابط ناموفق قبلی میتواند باعث ایجاد الگوهای رفتاری خودمحورانه شود.اختلالات شخصیتی:
برخی اختلالات شخصیتی مانند خودشیفتگی، میتوانند باعث خودمحوری و بیتوجهی به دیگران شوند.فرهنگ فردگرایانه:
در جوامع فردگرا، تمرکز بر خود و نیازهای شخصی بیشتر از جوامع جمعگرا است.فشار کاری و استرس:
استرس زیاد میتواند باعث شود فرد از نیازهای شریک زندگی خود غافل شود.تغییرات در زندگی:
رویدادهای مهم زندگی مانند تغییر شغل، مهاجرت یا بیماری میتواند باعث تمرکز بر خود و نیازهای فوری شود.عدم تعادل قدرت:
زمانی که یکی از طرفین قدرت بیشتری در رابطه دارد، ممکن است به نیازهای طرف مقابل توجه کمتری نشان دهد.فرضیات نادرست:
فرض کردن اینکه میدانیم شریک زندگیمان به چه چیزی نیاز دارد، بدون اینکه از او بپرسیم، میتواند منجر به بیتوجهی به نیازهای واقعی او شود.بیتوجهی به زبان عشق:
عدم شناخت زبان عشق شریک زندگی، باعث میشود فکر کنیم به او توجه نمیکنیم، در حالی که در واقع در ابراز عشق به او ناتوان هستیم.رقابت در رابطه:
زمانی که رقابت جای همکاری را در رابطه میگیرد، هر فرد تلاش میکند نیازهای خود را بالاتر از نیازهای طرف مقابل قرار دهد.عدم قدردانی:
زمانی که قدردانی از تلاشهای یکدیگر از بین میرود، هر فرد احساس میکند که نادیده گرفته میشود.
چرا گاهی در روابط عاشقانه احساس میکنیم طرف مقابل خودخواه است؟
مقدمه
همه ما در روابط عاشقانه به دنبال صمیمیت، درک متقابل و احساس ارزشمند بودن هستیم.اما گاهی اوقات، حسی ناخوشایند به سراغمان میآید: احساس میکنیم که طرف مقابل فقط به نیازها و خواستههای خودش اهمیت میدهد و ما را نادیده میگیرد.این احساس میتواند بسیار آزاردهنده و مخرب باشد و منجر به نارضایتی و حتی جدایی شود.اما چرا این اتفاق میافتد؟چه عواملی باعث میشوند که در یک رابطه عاشقانه احساس خودخواهی از طرف مقابل داشته باشیم؟در این مقاله، به بررسی 21 دلیل احتمالی این احساس میپردازیم:این عوامل را در نظر داشته باشید تا بتوانید بهتر این احساس را درک کرده و برای بهبود رابطه تان تلاش کنید.
این مقاله صرفا به جنبههایی از یک رابطه میپردازد که باعث ایجاد این حس میشوند و قصد قضاوت یا برچسب زدن به فردی را ندارد.
هدف ما ارائه یک دیدگاه جامع و کمک به شما برای درک بهتر پویاییهای روابط عاشقانه است.به امید اینکه با آگاهی بیشتر، بتوانید روابط سالمتر و رضایتبخشتری را تجربه کنید.
1. کمبود همدلی
عدم توانایی در درک و احساس کردن با احساسات طرف مقابل، یکی از مهمترین دلایل خودخواهی به نظر رسیدن است. فرد ممکن است متوجه نباشد که رفتارش چه تاثیری روی شما میگذارد. وقتی فردی نمیتواند خود را جای شما بگذارد، طبیعتاً نمیتواند نیازهای شما را درک کند و آنها را در اولویت قرار دهد. در این حالت، تمام تمرکز او بر خواستهها و نیازهای خودش خواهد بود. بهعبارت دیگر، او نمیتواند از دیدگاه شما به مسائل نگاه کند. این کمبود همدلی میتواند ریشه در تجربیات دوران کودکی یا ویژگیهای شخصیتی فرد داشته باشد. در هر صورت، عدم همدلی باعث میشود که او نتواند به نیازهای شما پاسخ مناسبی بدهد.
2. خودشیفتگی (Narcissism)
خودشیفتگی یک اختلال شخصیتی است که با احساس بزرگمنشی، نیاز به تحسین و کمبود همدلی مشخص میشود. افراد خودشیفته معمولاً خود را برتر از دیگران میدانند و انتظار دارند که با آنها بهطور خاص و متفاوت رفتار شود. در یک رابطه عاشقانه، فرد خودشیفته معمولاً به نیازهای شریک عاطفی خود بیتوجه است و فقط به دنبال ارضای نیازهای خودش است. او ممکن است از شما سوء استفاده کند، شما را تحقیر کند و به احساسات شما اهمیت ندهد. تشخیص خودشیفتگی نیاز به بررسی تخصصی توسط روانشناس دارد. اگر در رابطهای هستید که با نشانههای خودشیفتگی همراه است، حتماً از یک متخصص کمک بگیرید. این کمک میتواند به شما در تصمیمگیریهای مهم و حفظ سلامت روانتان یاری برساند.
3. انتظارات غیرواقعی
گاهی اوقات، انتظارات ما از طرف مقابل بسیار بالا و غیرواقعی است. ما ممکن است انتظار داشته باشیم که او همیشه نیازهای ما را برآورده کند و هرگز ما را ناامید نکند. این انتظارات غیرواقعی میتواند باعث شود که حتی اگر طرف مقابل در تلاش باشد، ما باز هم احساس کنیم که او به اندازه کافی به ما اهمیت نمیدهد. باید به این نکته توجه داشته باشیم که هیچکس کامل نیست و همه ما اشتباه میکنیم. انتظاراتمان را با واقعیتهای زندگی تطبیق دهیم. در غیر این صورت، همیشه احساس نارضایتی خواهیم داشت. همیشه به این فکر کنید که آیا خودتان نیز میتوانید به طور کامل نیازهای او را برطرف کنید؟
4. الگوهای ارتباطی ناسالم
نوع ارتباط ما با طرف مقابل نقش بسیار مهمی در احساسات ما دارد.اگر الگوهای ارتباطی ما ناسالم باشد، ممکن است به این نتیجه برسیم که طرف مقابل فقط به نیازهای خود توجه میکند.بهعنوان مثال، اگر ما همیشه از او انتقاد کنیم یا او را سرزنش کنیم، او ممکن است از ما فاصله بگیرد و از برآورده کردن نیازهای ما امتناع کند.یا اگر ما همیشه نیازهای خود را سرکوب کنیم و از او چیزی نخواهیم، او ممکن است تصور کند که ما نیازی به او نداریم و به خودش اجازه دهد که فقط به نیازهای خود توجه کند.
باید یاد بگیریم که چگونه بهطور سالم و سازنده با طرف مقابل ارتباط برقرار کنیم.
این شامل بیان نیازها و خواستههای خود بهطور واضح و محترمانه، گوش دادن فعال به صحبتهای طرف مقابل و تلاش برای درک دیدگاه او میشود.در ضمن، باید از انتقاد، سرزنش و تحقیر کردن طرف مقابل خودداری کنیم.
5. مشکلات حل نشده
وجود مشکلات حل نشده در رابطه میتواند باعث ایجاد حس خودخواهی شود.اگر مسائل مهمی وجود داشته باشند که هرگز درباره آنها صحبت نکردهایم یا به دنبال راهحلی برای آنها نبودهایم، این مسائل میتوانند بهمرورزمان رویهم انباشته شوند و باعث ایجاد تنش و نارضایتی شوند.در این حالت، هر یک از طرفین ممکن است احساس کند که دیگری به اندازه کافی به او اهمیت نمیدهد و به دنبال حل مشکلات نیست.باید مشکلات را بهموقع شناسایی و برای حل آنها تلاش کنیم.این کار میتواند شامل صحبت کردن با طرف مقابل، مراجعه به مشاور زوجدرمانی یا تلاش برای درک بهتر دیدگاه او باشد.
نادیده گرفتن مشکلات، فقط آنها را بزرگتر میکند و باعث ایجاد حس خودخواهی و بیتوجهی میشود.
سعی کنید مشکلات را ریشه یابی کرده و با کمک یکدیگر برای حل آنها قدم بردارید.
6. استرس و فشارهای زندگی
استرس و فشارهای زندگی میتوانند تأثیر منفی بر روابط عاشقانه داشته باشند. وقتی فردی تحتفشار زیادی است، ممکن است نتواند به نیازهای دیگران توجه کند و فقط به دنبال رفع نیازهای خودش باشد. این موضوع میتواند باعث شود که شریک عاطفی او احساس کند که نادیده گرفته میشود و او فقط به خودش اهمیت میدهد. باید در زمانهای پرفشار، با یکدیگر همدلی داشته باشیم و سعی کنیم به یکدیگر کمک کنیم. بهجای سرزنش کردن طرف مقابل، سعی کنیم او را درک کنیم و به او کمک کنیم تا استرس خود را مدیریت کند. در ضمن، باید به نیازهای خودمان نیز توجه کنیم و به دنبال راههایی برای کاهش استرس خود باشیم. این میتواند شامل ورزش کردن، مدیتیشن، گذراندن وقت با دوستان و خانواده یا مراجعه به یک متخصص باشد.
7. تفاوت در ارزشها و اولویتها
اگر ارزشها و اولویتهای شما با طرف مقابل متفاوت باشد، ممکن است در برخی موارد احساس کنید که او فقط به نیازهای خود توجه میکند. بهعنوان مثال، اگر شما به گذراندن وقت با خانواده اهمیت زیادی میدهید و او بیشتر به کار خود اهمیت میدهد، ممکن است احساس کنید که او به اندازه کافی به شما و خانوادهتان توجه نمیکند. یا اگر شما به پسانداز کردن پول اهمیت زیادی میدهید و او بیشتر به خرج کردن آن اهمیت میدهد، ممکن است احساس کنید که او به آینده شما اهمیت نمیدهد. این تفاوتها میتوانند باعث ایجاد تنش و نارضایتی شوند. باید درباره ارزشها و اولویتهای خود با طرف مقابل صحبت کنید و سعی کنید به توافق برسید. در ضمن، باید به تفاوتهای یکدیگر احترام بگذارید و سعی کنید آنها را درک کنید.
8. عدم قدردانی
وقتی طرف مقابل قدردان زحمات و تلاشهای شما نباشد، ممکن است احساس کنید که او فقط به نیازهای خود توجه میکند و به شما اهمیت نمیدهد. قدردانی یکی از مهمترین عوامل حفظ روابط عاشقانه است. وقتی ما احساس کنیم که زحماتمان دیده نمیشود و مورد قدردانی قرار نمیگیریم، ممکن است احساس ناامیدی و نارضایتی کنیم. باید به طرف مقابل نشان دهیم که قدردان او هستیم و از زحماتش تشکر کنیم. این میتواند شامل گفتن کلمات محبتآمیز، انجام کارهای کوچک برای او یا صرفاً نشان دادن توجه و همدلی باشد. در ضمن، باید خودمان نیز قدردان زحمات طرف مقابل باشیم و به او نشان دهیم که به او اهمیت میدهیم. حتی یک “متشکرم” ساده میتواند تاثیر زیادی داشته باشد.
9. ترس از صمیمیت
گاهی اوقات، فردی که به نظر میرسد خودخواه است، در واقع از صمیمیت میترسد. او ممکن است نگران باشد که اگر خیلی نزدیک شود، آسیب ببیند یا کنترلش را از دست بدهد. به همین دلیل، او ممکن است سعی کند فاصله خود را حفظ کند و به نیازهای دیگران توجه نکند. این ترس میتواند ریشه در تجربیات دوران کودکی یا روابط گذشته داشته باشد. اگر فکر میکنید که طرف مقابل شما از صمیمیت میترسد، سعی کنید با او صبور باشید و به او فرصت دهید تا به شما اعتماد کند. 
درک این ترس و تلاش برای کاهش آن میتواند به بهبود رابطه کمک کند.
10. انتظارات جنسی نامتعادل
در یک رابطه عاشقانه، رضایت جنسی هر دو طرف اهمیت دارد. اگر یکی از طرفین احساس کند که نیازهای جنسی او نادیده گرفته میشود و طرف مقابل فقط به ارضای نیازهای خود اهمیت میدهد، ممکن است احساس نارضایتی و خودخواهی کند. باید درباره نیازهای جنسی خود با طرف مقابل صحبت کنید و سعی کنید به توافق برسید. این شامل صحبت کردن درباره خواستهها، مرزها و انتظارات هر دو طرف میشود. در ضمن، باید به نیازهای طرف مقابل احترام بگذارید و سعی کنید آنها را برآورده کنید. اگر در این زمینه مشکل دارید، میتوانید از یک متخصص رابطه زناشوییتراپ کمک بگیرید. با صداقت صحبت کردن در مورد نیازها، کلید داشتن یک رابطه جنسی سالم است.
11. مشکلات مربوط به مدیریت مالی
مسائل مالی میتوانند یکی از منابع اصلی تنش در روابط عاشقانه باشند.اگر یکی از طرفین در مدیریت مالی خود مشکل داشته باشد یا به شکلی رفتار کند که دیگری احساس کند او فقط به نیازهای خود توجه میکند، این موضوع میتواند باعث ایجاد حس خودخواهی شود.بهعنوان مثال، اگر یکی از طرفین بدون مشورت با دیگری ولخرجی کند یا پول زیادی را برای تفریحات خود صرف کند، ممکن است طرف مقابل احساس کند که او به آینده مالی آنها اهمیت نمیدهد.باید درباره مسائل مالی با یکدیگر صحبت کنید و سعی کنید به توافق برسید.
این شامل تعیین بودجه، پسانداز کردن پول و تصمیمگیریهای مالی مشترک میشود.
در ضمن، باید به یکدیگر اعتماد کنید و باهم صادق باشید.شفافیت در مسائل مالی میتواند از بروز بسیاری از مشکلات جلوگیری کند.توافق بر سر نحوه مدیریت پول، کلید داشتن یک رابطه مالی سالم است.
12. اعتیاد
اعتیاد به هر چیزی (مواد مخدر، الکل، ، اینترنت و غیره) میتواند تاثیر بسیار مخربی بر روابط عاشقانه داشته باشد. فرد معتاد معمولاً تمام تمرکز خود را بر رفع نیازهای اعتیادی خود میگذارد و به نیازهای دیگران بیتوجه میشود. این موضوع میتواند باعث شود که شریک عاطفی او احساس کند که نادیده گرفته میشود و او فقط به خودش اهمیت میدهد. اعتیاد یک بیماری است و نیاز به درمان دارد. اگر در رابطهای هستید که با اعتیاد همراه است، حتماً از یک متخصص کمک بگیرید. این کمک میتواند به فرد معتاد در ترک اعتیاد و به شریک عاطفی او در حمایت از او کمک کند. بهبودی از اعتیاد یک فرایند طولانی و دشوار است، اما با حمایت مناسب، امکانپذیر است. در این مسیر، صبر و درک متقابل بسیار مهم است.
13. مشکلات روانی تشخیص داده نشده
گاهی اوقات، رفتاری که به نظر خودخواهانه میرسد، ناشی از یک مشکل روانی تشخیص داده نشده است. افسردگی، اضطراب، اختلال دوقطبی و سایر اختلالات روانی میتوانند بر رفتار و روابط فرد تأثیر بگذارند. بهعنوان مثال، فردی که افسرده است، ممکن است انرژی و انگیزه کافی برای توجه به نیازهای دیگران نداشته باشد. یا فردی که اضطراب دارد، ممکن است بیشازحد روی نگرانیهای خود متمرکز باشد و به نیازهای دیگران بیتوجه باشد. اگر فکر میکنید که طرف مقابل شما ممکن است یک مشکل روانی داشته باشد، او را تشویق کنید تا با یک متخصص صحبت کند. تشخیص و درمان مشکلات روانی میتواند به بهبود رفتار و روابط فرد کمک کند. سلامت روان، پایه و اساس یک رابطه سالم است.
14. سبک دلبستگی ناایمن
سبک دلبستگی، نحوه ارتباط ما با دیگران در روابط عاشقانه را تعیین میکند. افرادی که سبک دلبستگی ناایمن دارند (اجتنابی، مضطرب یا آشفته)، ممکن است در برقراری روابط صمیمی و سالم دچار مشکل شوند. بهعنوان مثال، فردی که سبک دلبستگی اجتنابی دارد، ممکن است از نزدیک شدن به دیگران بترسد و به همین دلیل از توجه به نیازهای آنها خودداری کند. یا فردی که سبک دلبستگی مضطرب دارد، ممکن است بیشازحد نیازمند توجه و تأیید دیگران باشد و به همین دلیل نتواند به نیازهای آنها توجه کند. شناخت سبک دلبستگی خود و طرف مقابل میتواند به درک بهتر رفتارها و الگوهای ارتباطی کمک کند. تغییر سبک دلبستگی یک فرایند طولانی و دشوار است، اما با تلاش و آگاهی امکانپذیر است.
15. نبود مرزهای مشخص
نبود مرزهای مشخص در یک رابطه میتواند باعث شود که یکی از طرفین احساس کند که نادیده گرفته میشود و طرف مقابل فقط به نیازهای خود توجه میکند. مرزها تعیین میکنند که چه رفتارهایی قابلقبول هستند و چه رفتارهایی غیرقابلقبول. اگر مرزهای مشخصی در رابطه وجود نداشته باشد، ممکن است یکی از طرفین از دیگری سوء استفاده کند یا به نیازهای او بیتوجه باشد. باید مرزهای خود را بهطور واضح و محترمانه بیان کنید و به مرزهای طرف مقابل نیز احترام بگذارید. این شامل تعیین حدودی برای زمان، انرژی، فضای شخصی و احساسات میشود. مرزها به حفظ سلامت و تعادل در روابط کمک میکنند. داشتن مرزهای سالم، کلید یک رابطه پایدار است.
16. نقشهای جنسیتی سنتی
در برخی از جوامع، نقشهای جنسیتی سنتی باعث میشوند که مردان به نیازهای خود بیشتر توجه کنند و زنان بیشتر به نیازهای دیگران. این موضوع میتواند باعث شود که زنان در روابط عاشقانه احساس کنند که نادیده گرفته میشوند و مردان فقط به خودشان اهمیت میدهند. باید از این نقشهای سنتی آگاه باشید و سعی کنید آنها را تغییر دهید. هر دو طرف باید به نیازهای یکدیگر توجه کنند و برای برابری در رابطه تلاش کنند. این شامل تقسیم وظایف، تصمیمگیریهای مشترک و احترام به ارزشهای یکدیگر میشود. برابری جنسیتی، پایه و اساس یک رابطه عادلانه است. سنت ها در گذر زمان تغییر می کنند، مهم این است که با آگاهی و شناخت آنها را انتخاب کنید.
17. مقایسه با روابط دیگران
مقایسه رابطه خود با روابط دیگران میتواند باعث ایجاد حس خودخواهی شود. وقتی ما روابط دیگران را میبینیم که به نظر بینقص میرسند، ممکن است احساس کنیم که رابطه ما به اندازه کافی خوب نیست و طرف مقابل به اندازه کافی به ما اهمیت نمیدهد. باید به یاد داشته باشیم که هیچ رابطهای بینقص نیست و هر رابطهای چالشهای خاص خود را دارد. در ضمن، باید تمرکز خود را بر رابطه خودمان بگذاریم و سعی کنیم آن را بهبود بخشیم، بهجای اینکه آن را با روابط دیگران مقایسه کنیم. شبکههای اجتماعی اغلب تصویری غیرواقعی از روابط دیگران ارائه میدهند. بهجای مقایسه، سعی کنید از تجربیات دیگران یاد بگیرید. هر رابطهای منحصربهفرد است و ارزش خاص خود را دارد. بر روی نقاط قوت رابطه خود تمرکز کنید.
18. کمبود ارتباط کلامی
اگر در یک رابطه ارتباط کلامی کمی وجود داشته باشد، ممکن است سوءتفاهمها و برداشتهای نادرستی ایجاد شود که باعث شود یکی از طرفین احساس کند دیگری فقط به خودش اهمیت میدهد. صحبت نکردن در مورد احساسات، نیازها و انتظارات میتواند باعث شود که هر دو طرف از نیازهای یکدیگر بیخبر بمانند و نتوانند رابطه را بهدرستی مدیریت کنند. سعی کنید به طور منظم با طرف مقابل خود صحبت کنید، به صحبتهای او گوش دهید و احساسات و نیازهای خود را به طور واضح بیان کنید. از پرسیدن سوال نترسید و در مورد چیزهایی که برایتان مهم هستند، بحث و گفتگو کنید. ارتباط کلامی قوی، پایه و اساس یک رابطه سالم و صمیمی است. همیشه به دنبال فرصتهایی برای گفتوگو و تبادلنظر باشید.
19. گذشتهی زخم خورده
گاهی اوقات، فردی که در گذشته زخم خورده است (بهعنوانمثال، خیانت دیده یا طرد شده است)، ممکن است به سختی به دیگران اعتماد کند و به همین دلیل از توجه به نیازهای آنها خودداری کند. او ممکن است نگران باشد که دوباره آسیب ببیند و به همین دلیل سعی کند فاصله خود را حفظ کند و به نیازهای دیگران بیتوجه باشد. اگر میدانید که طرف مقابل شما در گذشته زخم خورده است، با او صبور باشید و به او فرصت دهید تا به شما اعتماد کند. نشان دهید که شما قابلاعتماد هستید و به او اهمیت میدهید. توجه داشته باشید شما میتوانید او را تشویق کنید تا با یک متخصص صحبت کند. شفای زخمهای گذشته، کلید برقراری روابط سالم است.
20. تلاش برای کنترل رابطه
تلاش برای کنترل رابطه میتواند یکی از نشانههای خودخواهی باشد. فردی که سعی میکند رابطه را کنترل کند، معمولاً به نیازها و خواستههای طرف مقابل توجهی نمیکند و فقط میخواهد همه چیز مطابق میل او پیش برود. این میتواند شامل تعیین قوانین و مقررات سختگیرانه، انتقاد مداوم از طرف مقابل و تلاش برای محدود کردن آزادی او باشد. چنین رفتارهایی میتواند باعث شود که طرف مقابل احساس خفقان کند و رابطه را ترک کند. هیچکس نباید سعی کند دیگری را کنترل کند یا او را از ابراز وجود بازدارد. به یکدیگر فضای تنفس بدهید و به استقلال هم احترام بگذارید.
21. تمرکز بیش از حد بر خود
گاهی اوقات دلیل اینکه احساس میکنیم طرف مقابل فقط به نیازهای خود توجه میکند، این است که او واقعاً بیش از حد بر خود متمرکز است. این میتواند ناشی از تربیت نادرست، کمبود آگاهی یا صرفاً یک ویژگی شخصیتی باشد. در چنین مواردی، باید با طرف مقابل با صداقت صحبت کنید و به او بگویید که رفتارش چه تاثیری بر شما میگذارد. توجه داشته باشید شما میتوانید او را تشویق کنید تا به دنبال راههایی برای افزایش آگاهی خود و بهبود رفتارش باشد. گاهی اوقات، آگاهی از مشکل، اولین قدم برای حل آن است. به طرف مقابل فرصت دهید تا تغییر کند. اما اگر هیچ تغییری مشاهده نکردید، ممکن است لازم باشد تصمیمهای سختی بگیرید.






