چرا در بعضی روابط، همیشه یکی از طرفین تلاش میکند؟
آیا تا به حال احساس کردهاید که در رابطهای، شما تنها کسی هستید که برای حفظ آن تلاش میکنید؟ این وضعیت، تجربهای ناخوشایند و خسته کننده است که متاسفانه در بسیاری از روابط دیده میشود. در این مطلب، به بررسی دلایل این پدیده میپردازیم.
دلایل متعددی وجود دارد که چرا در برخی روابط، یکی از طرفین بار بیشتری را به دوش میکشد. این دلایل میتوانند به ویژگیهای شخصیتی، الگوهای رفتاری، انتظارات و نیازهای متفاوت دو طرف مربوط باشند.
- 💥عدم تعادل قدرت: وقتی یک طرف قدرت بیشتری دارد، ممکن است تمایلی به تلاش یکسان برای حفظ رابطه نداشته باشد.
- 💥وابستگی بیش از حد: فرد وابسته، ترس از دست دادن رابطه دارد و بیش از حد تلاش میکند تا طرف مقابل را راضی نگه دارد.
- 💥عدم اعتماد به نفس: کمبود اعتماد به نفس باعث میشود فرد تصور کند لایق تلاش طرف مقابل نیست و خودش باید بیشتر تلاش کند.
- 💥الگوهای ارتباطی ناکارآمد: اگر طرفین نتوانند به درستی با هم ارتباط برقرار کنند، ممکن است یکی از آنها احساس کند باید بیشتر تلاش کند.
- 💥تفاوت در ارزشها و اهداف: وقتی ارزشها و اهداف دو طرف با هم همخوانی نداشته باشد، یکی از آنها ممکن است تلاش بیشتری برای حفظ رابطه انجام دهد تا اختلاف نظرها را کمرنگ کند.
- 💥ترس از تنهایی: ترس از تنها ماندن میتواند باعث شود فردی بیش از حد برای حفظ رابطه تلاش کند.
- 💥تجربه روابط ناموفق قبلی: اگر فردی در گذشته روابط ناموفقی داشته باشد، ممکن است در رابطه جدید بیش از حد تلاش کند تا اشتباهات گذشته را جبران کند.
- 💥عدم درک نیازهای طرف مقابل: وقتی یکی از طرفین نیازهای طرف مقابل را درک نکند، ممکن است دیگری احساس کند باید بیشتر تلاش کند تا این نیازها برآورده شوند.
- 💥خودخواهی: متاسفانه، گاهی اوقات یکی از طرفین صرفا خودخواه است و انتظار دارد دیگری تمام تلاشها را انجام دهد.
- 💥عدم تعهد: اگر یکی از طرفین به رابطه تعهد کافی نداشته باشد، تمایلی به تلاش یکسان برای حفظ آن نخواهد داشت.
- 💥انتظارات غیرواقعی: اگر یکی از طرفین انتظارات غیرواقعی از رابطه داشته باشد، ممکن است دیگری احساس کند باید بیشتر تلاش کند تا این انتظارات را برآورده کند.
- 💥مشکلات روانی: برخی از مشکلات روانی مانند افسردگی یا اضطراب میتوانند باعث شوند فردی بیش از حد برای حفظ رابطه تلاش کند.
- 💥نداشتن مرزهای شخصی: وقتی فردی مرزهای شخصی مشخصی نداشته باشد، ممکن است به طرف مقابل اجازه دهد از او سوء استفاده کند و در نتیجه، خودش مجبور به تلاش بیشتر شود.
- 💥باورهای نادرست در مورد عشق: باورهای نادرست مانند “عشق یعنی فداکاری همیشگی” میتوانند باعث شوند فردی بیش از حد برای حفظ رابطه تلاش کند.
- 💥کمبود وقت و انرژی: گاهی اوقات یکی از طرفین به دلیل مشغله زیاد، وقت و انرژی کافی برای رابطه ندارد و دیگری مجبور میشود بار بیشتری را به دوش بکشد.
- 💥بی توجهی: عدم توجه کافی به نیازها و احساسات طرف مقابل، باعث می شود او برای جلب توجه و رفع نیازهایش تلاش بیشتری کند.
- 💥نیاز به کنترل: فردی که نیاز به کنترل دارد، ممکن است از تلاش زیاد برای رابطه به عنوان ابزاری برای کنترل طرف مقابل استفاده کند.
- 💥عدم قدردانی: وقتی از تلاش های یک نفر قدردانی نمی شود، انگیزه او برای ادامه تلاش کاهش یافته و فرد دیگر مجبور به تلاش بیشتر می شود.

ابراز احساسات یا تلاش برای بهبود رابطه ندارند.
درک این دلایل، گام مهمی در جهت حل این مشکل است. اگر در رابطهای هستید که احساس میکنید تنها شما تلاش میکنید، باید با طرف مقابل خود صحبت کنید و در مورد نیازها و انتظارات خود به طور با صداقت و باز صحبت کنید.
1. عدم تعادل قدرت
در برخی روابط، یکی از طرفین احساس میکند قدرت بیشتری دارد.این قدرت میتواند ناشی از وابستگی مالی، عاطفی، اجتماعی یا حتی فیزیکی باشد.وقتی یک نفر حس کند برتر است، ممکن است انگیزه کمتری برای تلاش برابر در رابطه داشته باشد.این عدم تعادل میتواند به تدریج در طول زمان شکل بگیرد و باعث شود یکی از طرفین به طور ناخودآگاه توقع داشته باشد که دیگری همیشه پیشقدم شود و زحمت بکشد.تشخیص و حل این عدم تعادل، گام مهمی در ایجاد یک رابطه سالم و متوازن است.مثلا، اگر یکی از طرفین از نظر مالی مستقلتر باشد، ممکن است ناخودآگاه حس کند که حق بیشتری در تصمیمگیری دارد و از طرف مقابل انتظار دارد که بیشتر سازش کند.
در ضمن، در روابطی که یکی از طرفین از نظر عاطفی وابستهتر است، ممکن است دائماً تلاش کند تا رضایت طرف مقابل را جلب کند و از ناراحت کردن او بپرهیزد.برای رفع این مشکل، هر دو طرف باید آگاهانه تلاش کنند تا قدرت را به طور مساوی تقسیم کنند و به نیازهای یکدیگر احترام بگذارند.این شامل گوش دادن فعال، در نظر گرفتن نظرات یکدیگر، و تلاش برای مصالحه در تصمیمگیریها میشود.
2. کمبود ارتباط موثر
ارتباط ناکارآمد میتواند منجر به این شود که نیازها و انتظارات یکی از طرفین نادیده گرفته شود.اگر یک نفر نتواند احساسات و خواستههای خود را به درستی بیان کند، طرف مقابل ممکن است متوجه نشود که به تلاش بیشتری نیاز است.این کمبود ارتباط میتواند ناشی از ترس از قضاوت، عدم اعتماد به نفس، یا simply بلد نبودن نحوه بیان احساسات باشد.نتیجه این میشود که یکی از طرفین دائماً در تلاش است تا رابطه را سرپا نگه دارد، در حالی که طرف دیگر از این تلاشها بیخبر است یا آنها را دست کم میگیرد.
برای بهبود ارتباطات، هر دو طرف باید یاد بگیرند که به طور با صداقت و مستقیم با یکدیگر صحبت کنند، به حرفهای هم گوش دهند، و تلاش کنند تا دیدگاه یکدیگر را درک کنند.
در ضمن، باید در مورد انتظارات خود از رابطه به طور واضح صحبت کنید تا از سوء تفاهمها جلوگیری شود.اگر مشکل ارتباطی ریشهدار باشد، مراجعه به یک مشاور زوجین میتواند کمک کند تا مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشید.
3. ترس از طرد شدن
بعضی افراد به شدت از طرد شدن میترسند و به همین دلیل، دائماً در تلاشند تا رضایت طرف مقابل را جلب کنند و از هرگونه اختلاف یا درگیری اجتناب کنند. این ترس میتواند ناشی از تجربیات ناخوشایند گذشته، مانند دوران کودکی سخت یا روابط شکستخورده قبلی باشد. فردی که از طرد شدن میترسد، ممکن است به طور ناخودآگاه خود را قربانی کند و تمام نیازهای خود را زیر پا بگذارد تا طرف مقابل را راضی نگه دارد. این رفتار میتواند منجر به فرسودگی عاطفی و احساس نارضایتی در رابطه شود. برای غلبه بر ترس از طرد شدن، باید فرد روی عزت نفس خود کار کند و یاد بگیرد که ارزش خود را بداند. در ضمن، کمک گرفتن از یک روانشناس یا مشاور میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
4. الگوهای رفتاری تکراری
گاهی اوقات، افراد الگوهای رفتاری خاصی را در روابط خود تکرار میکنند، بدون اینکه حتی متوجه شوند.این الگوها میتوانند ناشی از تجربیات گذشته، تربیت خانوادگی، یا حتی ناآگاهی از نحوه عملکرد یک رابطه سالم باشند.مثلا فردی که در خانوادهای بزرگ شده که یکی از والدین همیشه مسئولیت تمام کارها را بر عهده داشته، ممکن است ناخودآگاه این الگو را در روابط خود تکرار کند.این الگوها میتوانند به مرور زمان رابطه را از تعادل خارج کنند و باعث شوند یکی از طرفین همیشه بیشتر از دیگری تلاش کند.برای شناسایی و تغییر این الگوها، نیاز به خودآگاهی و بررسی دقیق رفتارها و واکنشهای خود در رابطه دارید.
مشورت با یک درمانگر میتواند کمک کند تا این الگوها را شناسایی کنید و راههای سالمتری برای برقراری ارتباط و تعامل با طرف مقابل را یاد بگیرید.
اما با تلاش و آگاهی میتوانید روابط سالمتر و متوازنتری را تجربه کنید.
5. انتظارات غیرواقعی
داشتن انتظارات غیرواقعی از رابطه میتواند منجر به ناامیدی و نارضایتی شود و باعث شود یکی از طرفین احساس کند که باید دائماً تلاش کند تا انتظارات طرف مقابل را برآورده کند. این انتظارات غیرواقعی میتواند ناشی از تصورات رمانتیکشده از عشق، تبلیغات رسانهای، یا حتی الگوبرداری از روابط ناسالم دیگران باشد. مثلا انتظار داشتن اینکه طرف مقابل همیشه باید نیازهای شما را پیشبینی کند، یا اینکه هرگز نباید اشتباه کند، غیرواقعی و غیرمنطقی است. برای داشتن یک رابطه سالم، باید انتظارات خود را با واقعیت تطبیق دهید و بپذیرید که هیچ رابطهای کامل نیست. در عوض، باید تلاش کنید تا با یکدیگر سازش کنید و به نیازهای یکدیگر احترام بگذارید. ارتباط با صداقت و گفتگو در مورد انتظارات، کلید داشتن یک رابطه سالم و پایدار است.
6. عدم قدردانی
وقتی تلاشهای یکی از طرفین در رابطه قدردانی نمیشود، انگیزه او برای تلاش کردن به تدریج کاهش مییابد. احساس نادیده گرفته شدن و بیارزش بودن، میتواند بسیار دلسرد کننده باشد. قدردانی کردن از زحمات و تلاشهای طرف مقابل، نه تنها باعث افزایش انگیزه او میشود، بلکه به تقویت پیوند عاطفی بین شما نیز کمک میکند. قدردانی میتواند به سادگی گفتن یک “متشکرم” باشد، یا میتواند شامل ابراز محبت و توجه به نیازهای طرف مقابل باشد. عدم قدردانی میتواند منجر به احساس خشم، رنجش و بیتفاوتی در رابطه شود. پس، سعی کنید همیشه از تلاشهای طرف مقابل قدردانی کنید و به او نشان دهید که چقدر برایتان ارزش دارد. حتی کوچکترین کارهای مهربانانه را نیز نادیده نگیرید و از آنها قدردانی کنید.
7. مشکلات حل نشده گذشته
مشکلات حل نشده گذشته میتوانند مانند وزنه سنگینی بر دوش رابطه باشند و باعث شوند یکی از طرفین احساس کند که باید دائماً تلاش کند تا از بروز مجدد این مشکلات جلوگیری کند.این مشکلات میتوانند شامل خیانت، دروغ، سوء تفاهم، یا هر نوع آسیب عاطفی دیگری باشند.تا زمانی که این مشکلات به طور کامل حل نشوند، رابطه نمیتواند به طور کامل پیشرفت کند و یکی از طرفین ممکن است احساس کند که باید دائماً مراقب باشد و تلاش کند تا از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کند.برای حل مشکلات گذشته، باید هر دو طرف با صداقت با یکدیگر صحبت کنند، احساسات خود را بیان کنند، و به دنبال راهحلهای مشترک باشند.
در صورت نیاز، کمک گرفتن از یک مشاور زوجین میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
نادیده گرفتن مشکلات گذشته، فقط باعث میشود که آنها به مرور زمان بزرگتر و پیچیدهتر شوند.
8. ترس از دست دادن کنترل
بعضی افراد به شدت از دست دادن کنترل میترسند و به همین دلیل، سعی میکنند تمام جوانب رابطه را تحت کنترل خود درآورند.این افراد ممکن است دائماً به طرف مقابل دستور بدهند، او را سرزنش کنند، یا سعی کنند او را از انجام کارهایی که دوست دارد منع کنند.این رفتار میتواند باعث شود طرف مقابل احساس خفگی و نارضایتی کند و انگیزه خود را برای تلاش کردن در رابطه از دست بدهد.ترس از دست دادن کنترل معمولاً ناشی از احساس ناامنی و عدم اعتماد به نفس است.برای غلبه بر این ترس، باید فرد روی عزت نفس خود کار کند و یاد بگیرد که به دیگران اعتماد کند.
در ضمن، باید به یاد داشته باشد که کنترل کردن دیگران، راهی برای حل مشکلات نیست و فقط باعث تخریب رابطه میشود.
در عوض، باید تلاش کند تا با طرف مقابل خود به طور مسالمتآمیز و محترمانه ارتباط برقرار کند و به او آزادی و استقلال بدهد.یک رابطه سالم، بر پایه اعتماد، احترام و آزادی بنا شده است، نه بر پایه کنترل و سلطه.
9. کمالگرایی
افراد کمالگرا، اغلب استانداردهای بسیار بالایی برای خود و دیگران دارند و به همین دلیل، ممکن است دائماً در تلاش باشند تا رابطه خود را به یک وضعیت کاملا مطلوب برسانند.این تلاش بیوقفه میتواند خستهکننده و طاقتفرسا باشد و باعث شود یکی از طرفین احساس کند که هرگز نمیتواند به اندازه کافی خوب باشد.کمالگرایی میتواند منجر به انتقادهای مداوم، سرزنشهای بیمورد، و عدم رضایت همیشگی از رابطه شود.برای رهایی از دام کمالگرایی، باید فرد بپذیرد که هیچ چیز کامل نیست و اشتباه کردن بخشی از زندگی است.
در ضمن، باید یاد بگیرد که از دستاوردهای خود قدردانی کند و به جای تمرکز بر نقصها، بر نقاط قوت خود تمرکز کند.
تلاش برای رسیدن به کمال، فقط باعث ایجاد فشار و استرس در رابطه میشود.به جای کمالگرایی، به دنبال ایجاد یک رابطه رضایتبخش و معنادار باشید.
10. انتظارات جنسی نامتناسب
عدم تطابق در انتظارات جنسی میتواند به طور قابل توجهی بر تلاشهای فرد در یک رابطه تأثیر بگذارد.اگر یکی از طرفین به طور مداوم نیازهای جنسی خود را برآورده نمیبیند یا احساس میکند که طرف مقابل به اندازه کافی تمایل به فعالیت جنسی ندارد، این موضوع میتواند منجر به ناامیدی، سرخوردگی و کاهش انگیزه برای تلاش در سایر جنبههای رابطه شود.ارتباط باز و با صداقت در مورد نیازها و خواستههای جنسی ضروری است.هر دو طرف باید بتوانند بدون ترس از قضاوت یا شرم، در مورد تمایلات، مرزها و انتظارات خود صحبت کنند.
گاهی اوقات، این عدم تطابق میتواند ناشی از مسائل عمیقتری مانند مشکلات عاطفی، استرس، یا مشکلات جسمی باشد.
در چنین مواردی، کمک گرفتن از یک متخصص جنسی یا مشاور میتواند بسیار مفید باشد.نادیده گرفتن این جنبه از رابطه میتواند منجر به احساس بیارزشی، نادیده گرفته شدن و فاصله گرفتن از یکدیگر شود.به جای سکوت و تحمل، فعالانه به دنبال راهحلهایی باشید که برای هر دو طرف رضایتبخش باشد.رضایت جنسی، بخشی جداییناپذیر از یک رابطه سالم و صمیمی است.
11. مشکلات مربوط به سلامت روان
وجود مشکلات مربوط به سلامت روان مانند افسردگی، اضطراب، یا اختلالات شخصیتی در یکی از طرفین میتواند به طور قابل توجهی بر پویایی رابطه تأثیر بگذارد.فردی که با این مشکلات دست و پنجه نرم میکند، ممکن است انرژی و انگیزه کافی برای تلاش در رابطه نداشته باشد و این وظیفه به طور ناعادلانهای بر دوش طرف مقابل بیفتد.افسردگی میتواند منجر به بیحوصلگی، بیعلاقگی، و احساس گناه شود و فرد را از انجام فعالیتهایی که قبلاً از آنها لذت میبرد، باز دارد.اضطراب نیز میتواند باعث ایجاد استرس و نگرانی بیش از حد در رابطه شود.
اختلالات شخصیتی نیز میتوانند الگوهای رفتاری ناسالمی را در رابطه ایجاد کنند و باعث ایجاد درگیری و سوء تفاهم شوند.
در چنین مواردی، حمایت و درک طرف مقابل بسیار مهم است.تشویق فرد به دریافت کمک حرفهای و ارائه حمایت عاطفی میتواند به او در بهبودی کمک کند.
در ضمن، باید مراقب سلامت روان خود نیز باشید و از حمایت دوستان و خانواده خود بهرهمند شوید.هیچ اشکالی ندارد که در این شرایط از دیگران کمک بخواهید.
12. وابستگی ناسالم
وابستگی ناسالم به این معنی است که یکی از طرفین به طور افراطی به طرف مقابل وابسته است و احساس میکند بدون او نمیتواند زندگی کند.این وابستگی میتواند منجر به رفتارهای کنترلکننده، حسادت، و نیاز مداوم به تأیید و توجه شود.در یک رابطه مبتنی بر وابستگی ناسالم، یکی از طرفین ممکن است دائماً در تلاش باشد تا رضایت طرف مقابل را جلب کند و از هرگونه اختلاف یا درگیری اجتناب کند، زیرا میترسد که او را از دست بدهد.این رفتار میتواند منجر به فرسودگی عاطفی و از بین رفتن هویت فردی شود.
برای داشتن یک رابطه سالم، باید هر دو طرف استقلال و هویت فردی خود را حفظ کنند و به یکدیگر فضای کافی برای رشد و شکوفایی بدهند.
اگر احساس میکنید که به طرف مقابل خود وابسته هستید، کمک گرفتن از یک مشاور میتواند به شما در ایجاد یک رابطه سالمتر و مستقلتر کمک کند.یک رابطه سالم، بر پایه اعتماد، احترام و استقلال بنا شده است.
13. تفاوت در اولویتها و ارزشها
وجود تفاوتهای اساسی در اولویتها و ارزشها میتواند منجر به این شود که یکی از طرفین احساس کند باید دائماً تلاش کند تا رابطه را سرپا نگه دارد.اگر دو نفر در مورد مسائل مهمی مانند شغل، خانواده، مذهب، یا سبک زندگی دیدگاههای متفاوتی داشته باشند، این موضوع میتواند منجر به درگیریهای مداوم و احساس عدم تفاهم شود.در چنین مواردی، باید هر دو طرف با صداقت با یکدیگر صحبت کنند و سعی کنند تا دیدگاههای یکدیگر را درک کنند.در ضمن، باید به دنبال نقاط مشترکی باشید که بتوانید بر آنها تمرکز کنید و از آنها برای تقویت رابطه خود استفاده کنید.
گاهی اوقات، این تفاوتها قابل حل نیستند و بهترین راه حل، جدایی است.
اما در بسیاری از موارد، با گفتگو، سازش، و احترام متقابل میتوان راهی برای کنار آمدن با این تفاوتها پیدا کرد.مهم این است که چگونه با این تفاوتها برخورد میکنید و چگونه از آنها برای رشد و تکامل رابطه خود استفاده میکنید.یک رابطه سالم، بر پایه احترام به تفاوتها بنا شده است.
14. عدم حمایت عاطفی
عدم وجود حمایت عاطفی در یک رابطه میتواند باعث شود یکی از طرفین احساس تنهایی و نادیده گرفته شدن کند و به ناچار تلاش بیشتری برای جبران این کمبودها انجام دهد.حمایت عاطفی شامل همدلی، درک، گوش دادن فعال، و تشویق و دلگرمی دادن به طرف مقابل است.اگر یکی از طرفین احساس کند که نمیتواند به طرف مقابل خود برای حمایت عاطفی تکیه کند، این موضوع میتواند منجر به ناامیدی و سرخوردگی شود.برای ارائه حمایت عاطفی به طرف مقابل خود، باید به او گوش دهید، احساسات او را درک کنید، و به او نشان دهید که در کنارش هستید.
در ضمن، باید به او اجازه دهید که احساسات خود را بدون ترس از قضاوت یا انتقاد بیان کند.
حمایت عاطفی، یکی از پایههای اصلی یک رابطه سالم و صمیمی است.نبود آن میتواند منجر به احساس تنهایی، ناامیدی و فرسودگی عاطفی شود.با ارائه حمایت عاطفی به طرف مقابل خود، میتوانید به او کمک کنید تا با چالشهای زندگی بهتر مقابله کند و احساس امنیت و آرامش بیشتری در رابطه داشته باشد.
15. مقایسه با دیگران
مقایسه مداوم رابطه خود با روابط دیگران میتواند منجر به احساس نارضایتی و تلاش بیش از حد برای رسیدن به یک استاندارد غیرواقعی شود. شبکههای اجتماعی اغلب تصویری کاملا مطلوب و غیرواقعی از روابط را به نمایش میگذارند و این موضوع میتواند باعث شود افراد احساس کنند که رابطه آنها به اندازه کافی خوب نیست. مقایسه رابطه خود با دیگران، نه تنها باعث ایجاد احساس نارضایتی میشود، بلکه میتواند منجر به حسادت، رقابت، و کاهش اعتماد به نفس شود. به جای مقایسه، بر نقاط قوت رابطه خود تمرکز کنید و برای بهبود آن تلاش کنید. با تمرکز بر رابطه خود و قدردانی از داشتههایتان، میتوانید از احساس نارضایتی جلوگیری کنید و از رابطه خود لذت ببرید. یک رابطه سالم، بر پایه اعتماد، احترام، و تمرکز بر نقاط قوت بنا شده است، نه بر پایه مقایسه با دیگران.
16. انتظارات جنسی یک طرفه
مشابه با انتظارات نامتناسب، وجود انتظارات جنسی یک طرفه نیز میتواند فشار زیادی بر یکی از طرفین وارد کند.این موضوع زمانی اتفاق میافتد که یکی از طرفین به طور مداوم انتظار داشته باشد که دیگری نیازهای جنسی او را بدون در نظر گرفتن نیازها و تمایلات خود برآورده کند.این رفتار میتواند منجر به احساس سوء استفاده، نارضایتی، و کاهش میل جنسی در طرف مقابل شود.یک رابطه سالم، بر پایه احترام متقابل و برآورده کردن نیازهای هر دو طرف بنا شده است.پس، باید هر دو طرف در مورد نیازها و تمایلات جنسی خود صحبت کنند و به دنبال راههایی برای برآورده کردن آنها به طور متقابل باشند.
رضایت جنسی، باید با رضایت هر دو طرف همراه باشد.
با برقراری ارتباط با صداقت و محترمانه در مورد مسائل جنسی، میتوانید از بروز مشکلات جلوگیری کنید و یک رابطه سالم و رضایتبخش را تجربه کنید.احترام متقابل، کلید داشتن یک رابطه جنسی سالم است.
17. عدم پذیرش مسئولیت
وقتی یکی از طرفین از پذیرش مسئولیت اشتباهات خود امتناع میکند و دائماً تقصیر را به گردن دیگری میاندازد، این موضوع میتواند باعث ایجاد احساس ناامیدی و تلاش بیش از حد برای جبران اشتباهات طرف مقابل شود.پذیرش مسئولیت، یکی از مهمترین عوامل در حل مشکلات و ایجاد یک رابطه سالم است.وقتی یک نفر مسئولیت اشتباهات خود را نمیپذیرد، طرف مقابل احساس میکند که نمیتواند به او اعتماد کند و نمیتواند با او به طور موثر ارتباط برقرار کند.برای پذیرش مسئولیت، باید صادق باشید، اشتباهات خود را بپذیرید، و عذرخواهی کنید.
در ضمن، باید تلاش کنید تا از اشتباهات خود درس بگیرید و از تکرار آنها در آینده جلوگیری کنید.
پذیرش مسئولیت، نشاندهنده بلوغ عاطفی و تعهد شما به رابطه است.با پذیرش مسئولیت، میتوانید به طرف مقابل خود نشان دهید که به او احترام میگذارید و برای بهبود رابطه خود تلاش میکنید.یک رابطه سالم، بر پایه صداقت، مسئولیتپذیری، و تعهد بنا شده است.
18. انتظارات غیرمنطقی از تغییر
داشتن انتظارات غیرمنطقی از تغییر در رفتار یا شخصیت طرف مقابل میتواند منجر به ناامیدی و تلاش بیش از حد برای تغییر دادن او شود.هر فردی دارای ویژگیها و خصوصیات منحصر به فردی است و تلاش برای تغییر دادن این خصوصیات میتواند به رابطه آسیب برساند.به جای تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل، باید او را همانطور که هست بپذیرید و بر نقاط قوت او تمرکز کنید.البته، این به این معنی نیست که نباید هیچ تلاشی برای بهبود رابطه انجام دهید.اما تلاش برای بهبود رابطه باید بر پایه احترام متقابل و درک متقابل بنا شود، نه بر پایه تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل.
با پذیرش طرف مقابل خود همانطور که هست، میتوانید یک رابطه سالمتر و رضایتبخشتر را تجربه کنید.
یک رابطه سالم، بر پایه پذیرش، احترام، و درک متقابل بنا شده است.تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل، فقط باعث ایجاد تنش و درگیری در رابطه میشود.
19. فقدان مرزهای سالم
فقدان مرزهای سالم در یک رابطه میتواند منجر به این شود که یکی از طرفین احساس کند حقوق و نیازهایش نادیده گرفته میشود و دائماً در تلاش است تا از خود محافظت کند.مرزهای سالم به این معنی است که هر فردی در رابطه باید بتواند نیازها، خواستهها، و محدودیتهای خود را به طور واضح بیان کند و از طرف مقابل انتظار داشته باشد که به این مرزها احترام بگذارد.وقتی مرزهای سالم وجود نداشته باشد، یکی از طرفین ممکن است احساس کند که باید دائماً خود را قربانی کند تا رابطه را حفظ کند.
برای ایجاد مرزهای سالم، باید با طرف مقابل خود به طور با صداقت و مستقیم صحبت کنید و نیازها و محدودیتهای خود را به او بیان کنید.
در ضمن، باید از طرف مقابل خود بخواهید که به این مرزها احترام بگذارد و از نقض آنها خودداری کند.یک رابطه سالم، بر پایه احترام متقابل به مرزها و نیازهای هر دو طرف بنا شده است.با ایجاد مرزهای سالم، میتوانید یک رابطه سالمتر، قویتر، و رضایتبخشتر را تجربه کنید.
20. تجربیات آسیبزای گذشته
تجربیات آسیبزای گذشته، مانند سوء استفاده عاطفی یا فیزیکی، میتوانند تأثیر عمیقی بر روابط آینده فرد بگذارند.فردی که در گذشته تجربههای آسیبزا داشته است، ممکن است به سختی به دیگران اعتماد کند و دائماً در تلاش باشد تا از خود در برابر آسیبهای احتمالی محافظت کند.این رفتار میتواند باعث شود طرف مقابل احساس کند که مورد اعتماد نیست و باید دائماً تلاش کند تا اعتماد او را جلب کند.برای التیام یافتن از تجربیات آسیبزای گذشته، کمک گرفتن از یک متخصص سلامت روان میتواند بسیار مفید باشد.
در ضمن، باید با طرف مقابل خود صادق باشید و به او در مورد تجربیات گذشته خود بگویید.
با به اشتراک گذاشتن تجربیات خود، میتوانید به طرف مقابل خود کمک کنید تا شما را بهتر درک کند و حمایت لازم را به شما ارائه دهد.یک رابطه سالم، بر پایه صداقت، اعتماد، و حمایت متقابل بنا شده است.
21. عدم تعریف نقشها و مسئولیتها
در بسیاری از روابط، نقشها و مسئولیتها به طور واضح تعریف نمیشوند و این موضوع میتواند منجر به این شود که یکی از طرفین احساس کند مسئولیت بیشتری بر عهده دارد.مثلا اگر یکی از طرفین به طور مداوم مسئولیت تمام کارهای خانه، مدیریت مالی، یا برنامهریزی فعالیتهای اجتماعی را بر عهده داشته باشد، این موضوع میتواند باعث فرسودگی و نارضایتی شود.برای جلوگیری از این مشکل، باید در مورد نقشها و مسئولیتها به طور واضح صحبت کنید و آنها را به طور عادلانه بین خود تقسیم کنید.
با تقسیم عادلانه نقشها و مسئولیتها، میتوانید به هر دو طرف فرصت دهید تا به طور مساوی در رابطه مشارکت کنند و از فرسودگی جلوگیری کنید.
یک رابطه سالم، بر پایه مشارکت عادلانه و تقسیم مسئولیتها بنا شده است.با تعریف واضح نقشها و مسئولیتها، میتوانید یک رابطه سالمتر، قویتر، و رضایتبخشتر را تجربه کنید.برابری، کلید داشتن یک رابطه پایدار است.






