زناشویی

چرا برخی افراد از ابراز احساسات خود می‌ترسند؟

ابراز احساسات، بخش مهمی از ارتباطات انسانی و سلامت روان است. اما متاسفانه، بسیاری از افراد با این موضوع مشکل دارند و از نشان دادن احساسات واقعی خود هراس دارند. این ترس می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد که در این مطلب به ۱۵ مورد از مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم: فهمیدن دلایل این ترس، گامی مهم در جهت غلبه بر آن و ایجاد روابط سالم‌تر و صمیمانه‌تر است.

  • 💥

    ترس از آسیب‌پذیری:

    ابراز احساسات، به ویژه احساسات منفی، می‌تواند ما را آسیب‌پذیر نشان دهد. ترس از سوء استفاده یا طرد شدن به دلیل این آسیب‌پذیری، مانع ابراز احساسات می‌شود.
  • 💥

    تجربیات تلخ گذشته:

    اگر در گذشته به دلیل ابراز احساسات مورد تمسخر، سرزنش یا تنبیه قرار گرفته باشیم، احتمالاً در آینده نیز از ابراز آنها خودداری خواهیم کرد.
  • 💥

    فرهنگ خانوادگی:

    در برخی خانواده‌ها، ابراز احساسات (به ویژه احساسات منفی) سرکوب می‌شود و به عنوان ضعف تلقی می‌گردد.
  • 💥

    ترس از قضاوت:

    نگرانی از اینکه دیگران ما را به دلیل احساساتمان قضاوت کنند، یکی از دلایل اصلی پنهان کردن احساسات است.
  • 💥

    عدم آگاهی از احساسات:

    برخی افراد به درستی نمی‌توانند احساسات خود را تشخیص دهند و در نتیجه، نمی‌توانند آنها را به طور مؤثر ابراز کنند.
  • 💥

    مهارت‌های ارتباطی ضعیف:

    نداشتن مهارت‌های لازم برای بیان صحیح و سازنده احساسات، می‌تواند باعث شود که از ابراز آنها اجتناب کنیم.
  • 💥

    ترس از واکنش دیگران:

    نگرانی از اینکه دیگران چگونه به احساسات ما واکنش نشان می‌دهند، به ویژه اگر احساسات ما منفی باشند، می‌تواند مانع ابراز آنها شود.
  • 💥

    تصویر ذهنی منفی از خود:

    اگر احساس کنیم که شایسته عشق، احترام و پذیرش نیستیم، ممکن است از ابراز احساسات خود به دلیل ترس از طرد شدن خودداری کنیم.
  • 💥

    کمال‌گرایی:

    افراد کمال‌گرا ممکن است احساسات خود را سرکوب کنند زیرا می‌خواهند همیشه قوی و بی‌نقص به نظر برسند.
  • 💥

    باورهای غلط درباره احساسات:

    باورهای غلطی مانند “ابراز احساسات نشانه‌ی ضعف است” یا “باید همیشه قوی باشیم” می‌توانند مانع ابراز احساسات شوند.
  • 💥

    ترس از کنترل نشدن احساسات:

    برخی افراد می‌ترسند که اگر احساسات خود را ابراز کنند، کنترل خود را از دست بدهند و رفتارهای غیرقابل قبولی انجام دهند.
  • 💥

    عدم اعتماد به دیگران:

    اگر به دیگران اعتماد نداشته باشیم، احتمالاً از ابراز احساسات خود به آنها خودداری خواهیم کرد.
  • 💥

    فشار اجتماعی:

    در برخی موقعیت‌های اجتماعی، ابراز احساسات ممکن است نامناسب تلقی شود و به همین دلیل افراد از نشان دادن آنها خودداری می‌کنند.
  • 💥

    تجارب آسیب‌زا:

    تجربیات آسیب‌زایی مانند سوء استفاده یا خشونت می‌توانند باعث شوند که افراد از ابراز احساسات خود به دلیل ترس از تکرار تجربه اجتناب کنند.
  • 💥

    اختلالات روانی:

    برخی اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب می‌توانند باعث شوند که افراد از ابراز احساسات خود اجتناب کنند.

این دلایل، تنها بخشی از عواملی هستند که می‌توانند در ترس از ابراز احساسات نقش داشته باشند. باید هر فرد به طور دقیق بررسی کند که چه عواملی در مورد او صدق می‌کند. شناخت این دلایل، اولین قدم برای غلبه بر ترس و یادگیری ابراز سالم و سازنده احساسات است.

ترس از قضاوت شدن

یکی از مهم‌ترین دلایل ترس از ابراز احساسات، ترس از قضاوت شدن توسط دیگران است.افراد نگران این هستند که اگر احساسات واقعی خود را نشان دهند، دیگران آنها را ضعیف، آسیب‌پذیر یا غیرعادی بدانند.این ترس می‌تواند ناشی از تجربیات گذشته‌ای باشد که در آنها به خاطر ابراز احساسات خود مورد تمسخر یا انتقاد قرار گرفته‌اند.فرهنگ و جامعه نیز می‌تواند در این ترس نقش داشته باشد.در برخی جوامع، ابراز احساسات مخصوصا برای مردان، نشانه‌ی ضعف تلقی می‌شود.در ضمن، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی با نمایش تصویری غیرواقعی از زندگی افراد، می‌توانند باعث شوند که افراد احساس کنند باید همیشه خوشحال و بی‌نقص باشند.

این فشار برای حفظ یک ظاهر بی‌عیب و نقص، می‌تواند باعث شود که افراد از ابراز احساسات واقعی خود اجتناب کنند.

آنها می‌ترسند که با نشان دادن احساسات منفی، تصویر مثبتی که از خود ساخته‌اند را خدشه‌دار کنند.در نتیجه، این افراد ترجیح می‌دهند احساسات خود را پنهان کنند تا از قضاوت و طرد شدن توسط دیگران جلوگیری کنند.

ترس از آسیب‌پذیری

ابراز احساسات به معنای نشان دادن بخشی از خود است که ممکن است آسیب‌پذیر باشد.این آسیب‌پذیری می‌تواند ترسناک باشد، زیرا به این معنی است که ممکن است مورد سوء استفاده یا آسیب قرار بگیریم.افرادی که در گذشته تجربه‌های دردناکی داشته‌اند، مخصوصا در دوران کودکی، ممکن است به شدت از آسیب‌پذیری بترسند.آنها یاد گرفته‌اند که برای محافظت از خود، احساسات خود را پنهان کنند و از برقراری ارتباط عمیق با دیگران اجتناب کنند.این ترس از آسیب‌پذیری می‌تواند باعث شود که افراد از ابراز عشق، غم، خشم یا هر احساس دیگری که آنها را آسیب‌پذیر می‌کند، خودداری کنند.

آنها ترجیح می‌دهند از نظر عاطفی فاصله خود را با دیگران حفظ کنند تا از آسیب دیدن جلوگیری کنند.

این ترس می‌تواند منجر به روابط سطحی و ناپایدار شود، زیرا افراد نمی‌توانند به طور کامل خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.در نتیجه، این افراد در انزوا و تنهایی زندگی می‌کنند، زیرا از ترس آسیب دیدن، از برقراری ارتباط عاطفی عمیق با دیگران اجتناب می‌کنند.

ترس از طرد شدن

ترس از طرد شدن یکی دیگر از دلایل رایج برای عدم ابراز احساسات است.افراد نگران این هستند که اگر احساسات واقعی خود را نشان دهند، دیگران آنها را ترک کنند یا از آنها دوری کنند.این ترس می‌تواند ناشی از تجربیات گذشته‌ای باشد که در آنها به خاطر ابراز احساسات خود طرد شده‌اند.مثلا کودکی که به خاطر گریه کردن مورد تنبیه قرار می‌گیرد، ممکن است یاد بگیرد که احساسات خود را پنهان کند تا از طرد شدن توسط والدینش جلوگیری کند.این ترس از طرد شدن می‌تواند به روابط بزرگسالی نیز منتقل شود و باعث شود که افراد از ابراز احساسات خود به شریک زندگی، دوستان یا خانواده خود خودداری کنند.

آنها می‌ترسند که اگر احساسات واقعی خود را نشان دهند، دیگران آنها را دوست نداشته باشند یا آنها را ترک کنند.

این ترس می‌تواند منجر به رفتارهای اجتنابی شود، مانند دوری از موقعیت‌هایی که ممکن است احساسات شدیدی را برانگیزند.در نتیجه، این افراد از برقراری روابط عمیق و معنادار با دیگران اجتناب می‌کنند، زیرا می‌ترسند که با نشان دادن احساسات واقعی خود، طرد شوند.

عدم مهارت در ابراز احساسات

برخی از افراد به سادگی مهارت‌های لازم برای ابراز احساسات خود را ندارند.آنها ممکن است یاد نگرفته باشند که چگونه احساسات خود را شناسایی، نام‌گذاری و به طور موثر بیان کنند.این عدم مهارت می‌تواند ناشی از یک محیط خانوادگی باشد که در آن احساسات نادیده گرفته شده یا سرکوب شده‌اند.مثلا کودکی که در خانواده‌ای بزرگ شده است که در آن صحبت کردن از احساسات ممنوع بوده است، ممکن است هرگز یاد نگیرد که چگونه احساسات خود را به طور سالم بیان کند.در ضمن، برخی از افراد ممکن است به دلیل مشکلات عاطفی یا روانی، مانند افسردگی یا اضطراب، در ابراز احساسات خود مشکل داشته باشند.

این مشکلات می‌توانند باعث شوند که افراد احساسات خود را به طور متفاوتی تجربه کنند و در بیان آنها دچار مشکل شوند.

عدم مهارت در ابراز احساسات می‌تواند منجر به سوءتفاهم در روابط و مشکلات در برقراری ارتباط با دیگران شود.در نتیجه، این افراد ممکن است احساس انزوا و ناامیدی کنند، زیرا نمی‌توانند احساسات خود را به طور موثر با دیگران به اشتراک بگذارند.

باورهای غلط در مورد احساسات

باورهای غلط در مورد احساسات می‌تواند باعث شود که افراد از ابراز آنها خودداری کنند.برخی از افراد بر این باورند که نشان دادن احساسات نشانه ضعف است یا اینکه احساسات غیرمنطقی و غیرضروری هستند.این باورها می‌تواند ناشی از فرهنگ یا جامعه‌ای باشد که در آن ابراز احساسات مخصوصا برای مردان، مورد تشویق قرار نمی‌گیرد.مهارت‌های رابطه زناشویی مثلا مردی که در یک فرهنگ سنتی بزرگ شده است، ممکن است بر این باور باشد که نباید گریه کند یا احساسات خود را نشان دهد، زیرا این کار نشانه ضعف است.در ضمن، برخی از افراد ممکن است بر این باور باشند که احساسات می‌توانند کنترل نشدنی و خطرناک باشند و بنابراین باید سرکوب شوند.

این باورها می‌تواند منجر به سرکوب احساسات و اجتناب از موقعیت‌هایی شود که ممکن است احساسات شدیدی را برانگیزند.

در نتیجه، این افراد ممکن است احساس بیگانگی از احساسات خود کنند و در برقراری ارتباط عاطفی با دیگران دچار مشکل شوند.آنها ممکن است به جای ابراز احساسات خود، به رفتارهای ناسالم مانند سوء مصرف مواد مخدر یا الکل روی بیاورند.

تجربیات آسیب‌زای گذشته

تجربیات آسیب‌زای گذشته، مانند سوء استفاده یا غفلت در دوران کودکی، می‌تواند اثرات عمیقی بر توانایی افراد در ابراز احساسات داشته باشد.این تجربیات می‌تواند منجر به ایجاد الگوهای دفاعی شود که برای محافظت از خود در برابر آسیب‌های بیشتر طراحی شده‌اند.مثلا کودکی که مورد سوء استفاده قرار گرفته است، ممکن است یاد بگیرد که احساسات خود را سرکوب کند تا از جلب توجه سوء استفاده کننده جلوگیری کند.این الگوهای دفاعی می‌تواند به بزرگسالی منتقل شود و باعث شود که افراد از ابراز احساسات خود به دیگران خودداری کنند.آنها ممکن است از برقراری ارتباط صمیمی با دیگران بترسند، زیرا می‌ترسند که دوباره مورد آسیب قرار گیرند.

این افراد ممکن است دچار مشکلات در تنظیم هیجانات خود شوند و در مدیریت استرس و اضطراب دچار مشکل شوند.

آنها ممکن است به دلیل تجربیات آسیب‌زای گذشته خود، دچار اختلالات روانی مانند اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شوند.در نتیجه، این افراد به حمایت و درمان حرفه‌ای نیاز دارند تا بتوانند الگوهای دفاعی ناسالم خود را تغییر دهند و یاد بگیرند که چگونه احساسات خود را به طور سالم بیان کنند.

فشار اجتماعی و فرهنگی

فشار اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی در شکل‌گیری نگرش افراد نسبت به ابراز احساسات ایفا می‌کند.در برخی جوامع، ابراز احساسات مخصوصا برای مردان، مورد تشویق قرار نمی‌گیرد و به عنوان نشانه ضعف تلقی می‌شود.این فشار می‌تواند باعث شود که افراد احساس کنند که باید احساسات خود را پنهان کنند تا مورد پذیرش جامعه قرار گیرند.مثلا مردی که در یک فرهنگ سنتی بزرگ شده است، ممکن است احساس کند که نباید گریه کند یا احساسات خود را نشان دهد، زیرا این کار با نقش جنسیتی مردانه در تضاد است.رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران در ضمن، در برخی از فرهنگ‌ها، ابراز احساسات قوی مانند خشم یا غم و اندوه، به عنوان رفتاری نامناسب تلقی می‌شود و می‌تواند منجر به قضاوت و انتقاد از سوی دیگران شود.

این فشار اجتماعی می‌تواند باعث شود که افراد احساس کنند که باید احساسات خود را کنترل کنند و از ابراز آنها در ملاء عام خودداری کنند.

در نتیجه، این افراد ممکن است احساس انزوا و ناامیدی کنند، زیرا نمی‌توانند احساسات واقعی خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.آنها ممکن است به دلیل فشارهای اجتماعی و فرهنگی، دچار مشکلات روانی مانند افسردگی و اضطراب شوند.

تجربه احساسات بسیار شدید

برخی از افراد به دلیل تجربه احساسات بسیار شدید، از ابراز آنها می‌ترسند.آنها نگران این هستند که اگر احساسات خود را بیان کنند، نتوانند آنها را کنترل کنند و ممکن است رفتارهای نامناسبی از خود نشان دهند.این ترس می‌تواند ناشی از تجربیات گذشته‌ای باشد که در آنها احساسات شدید باعث شده است که آنها کنترل خود را از دست بدهند و به خود یا دیگران آسیب برسانند.مثلا فردی که در گذشته به دلیل خشم زیاد، به دیگران توهین کرده یا آسیب فیزیکی وارد کرده است، ممکن است از ابراز خشم خود در آینده بترسد.

این ترس می‌تواند منجر به سرکوب احساسات و اجتناب از موقعیت‌هایی شود که ممکن است احساسات شدیدی را برانگیزند.

این افراد ممکن است دچار مشکلات در تنظیم هیجانات خود شوند و در مدیریت استرس و اضطراب دچار مشکل شوند.آنها ممکن است به دلیل ترس از ابراز احساسات، از برقراری روابط صمیمی با دیگران خودداری کنند.در نتیجه، این افراد به حمایت و درمان حرفه‌ای نیاز دارند تا بتوانند یاد بگیرند که چگونه احساسات شدید خود را به طور سالم مدیریت کنند.

ترس از تغییر روابط

ابراز احساسات می‌تواند روابط را تغییر دهد و این تغییر می‌تواند ترسناک باشد.افراد ممکن است نگران این باشند که اگر احساسات واقعی خود را با دیگران به اشتراک بگذارند، روابطشان تغییر کند یا حتی به پایان برسد.این ترس می‌تواند ناشی از این باشد که افراد به وضعیت موجود روابط خود عادت کرده‌اند و از تغییر آن می‌ترسند.مثلا فردی که در یک رابطه عاطفی ناراضی است، ممکن است از ابراز نارضایتی خود بترسد، زیرا نگران است که این کار منجر به جدایی شود.در ضمن، افراد ممکن است نگران این باشند که اگر احساسات خود را با دیگران به اشتراک بگذارند، آنها را ناراحت کنند یا باعث ایجاد تعارض شوند.

این ترس می‌تواند منجر به سرکوب احساسات و اجتناب از صحبت کردن در مورد مسائل مهم در روابط شود.

در نتیجه، این افراد ممکن است در روابط خود احساس نارضایتی و تنهایی کنند، زیرا نمی‌توانند به طور کامل خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.آنها ممکن است به دلیل ترس از تغییر روابط، از ابراز احساسات خود خودداری کنند و در یک وضعیت ناراضی باقی بمانند.

فقدان خودآگاهی

خودآگاهی پایین یکی از موانع اصلی در ابراز احساسات است.فردی که شناخت دقیقی از احساسات خود ندارد، نمی‌تواند آنها را به درستی تشخیص دهد، نام‌گذاری کند و به دیگران منتقل کند.این فقدان خودآگاهی می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله تربیت در محیطی که احساسات نادیده گرفته می‌شوند، یا تجربیات آسیب‌زای گذشته که باعث شده فرد از احساسات خود دوری کند.افرادی که خودآگاهی پایینی دارند، ممکن است احساسات خود را با نشانه‌های جسمی مانند سردرد یا خستگی اشتباه بگیرند.آنها ممکن است نتوانند تشخیص دهند که چه چیزی باعث ایجاد این احساسات شده است و چگونه باید با آنها برخورد کنند.

این عدم آگاهی می‌تواند منجر به رفتارهای ناسالم مانند سرکوب احساسات یا واکنش‌های تکانشی شود.

در نتیجه، این افراد ممکن است در برقراری ارتباط موثر با دیگران و ایجاد روابط صمیمی دچار مشکل شوند.افزایش خودآگاهی از طریق تمرین‌هایی مانند مدیتیشن، ژورنال نویسی و مشاوره روان‌شناختی می‌تواند به این افراد کمک کند تا احساسات خود را بهتر درک کنند و راه‌های سالم‌تری برای ابراز آنها پیدا کنند.

کمال گرایی

کمال گرایی می‌تواند مانع بزرگی برای ابراز احساسات باشد.افراد کمال گرا تمایل دارند تا خود را بی‌نقص و قوی نشان دهند و از آسیب‌پذیر بودن یا نشان دادن ضعف اجتناب می‌کنند.آنها ممکن است بر این باور باشند که ابراز احساسات منفی مانند غم و اندوه یا خشم، نشانه‌ای از ناتوانی یا شکست است.این افراد اغلب تلاش می‌کنند تا احساسات خود را کنترل کنند و فقط جنبه‌های مثبت و خوشایند خود را به دیگران نشان دهند.آنها ممکن است از قضاوت شدن یا مورد انتقاد قرار گرفتن به دلیل نشان دادن احساسات خود بترسند.

کمال گرایی می‌تواند منجر به سرکوب احساسات و ایجاد فشار روانی زیادی شود.

در نتیجه، این افراد ممکن است در روابط خود احساس تنهایی و انزوا کنند، زیرا نمی‌توانند به طور کامل خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.آنها باید یاد بگیرند که آسیب‌پذیری بخشی طبیعی از انسان بودن است و ابراز احساسات به معنای ضعف نیست.

ترس از سوء بهره‌گیری از احساسات

برخی از افراد از این می‌ترسند که اگر احساسات خود را ابراز کنند، دیگران از این احساسات بر علیه آنها سوء استفاده کنند.این ترس می‌تواند به ویژه در افرادی که تجربه‌های منفی در روابط قبلی داشته‌اند، قوی باشد.آنها ممکن است نگران این باشند که دیگران احساسات آنها را دستکاری کنند، از آنها برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند، یا آنها را به خاطر احساساتشان مسخره کنند.این ترس می‌تواند منجر به ایجاد دیوار دفاعی و عدم اعتماد به دیگران شود.این افراد ممکن است از برقراری روابط صمیمی و اعتماد کردن به دیگران اجتناب کنند.

آنها ممکن است برای محافظت از خود، احساسات خود را پنهان کنند و فقط رفتارهای سطحی و بی‌طرفانه نشان دهند.

در نتیجه، این افراد ممکن است در روابط خود احساس ناامنی و آسیب‌پذیری کنند.آنها باید یاد بگیرند که چگونه مرزهای سالمی در روابط خود تعیین کنند و از خود در برابر سوء استفاده محافظت کنند.

عدم وجود الگوهای سالم ابراز احساسات

اگر افراد در دوران کودکی و نوجوانی در معرض الگوهای سالم ابراز احساسات قرار نگرفته باشند، ممکن است در بزرگسالی در این زمینه دچار مشکل شوند.مثلا اگر در خانواده‌ای بزرگ شده باشند که در آن والدین احساسات خود را سرکوب می‌کردند یا به طور نامناسب ابراز می‌کردند، ممکن است یاد نگیرند که چگونه احساسات خود را به طور سالم بیان کنند.آنها ممکن است ندادند که ابراز احساسات به چه شکلی است و چه زمانی مناسب است.این افراد ممکن است به جای ابراز احساسات خود، به رفتارهای ناسالم مانند پرخاشگری، انزوا یا سوء مصرف مواد روی بیاورند.

آنها باید یاد بگیرند که چگونه احساسات خود را شناسایی کنند، نام‌گذاری کنند و به طور موثر و سالم به دیگران منتقل کنند.

مشاهده و الگوبرداری از افرادی که به طور سالم احساسات خود را ابراز می‌کنند، می‌تواند به این افراد کمک کند تا مهارت‌های لازم را کسب کنند.در نتیجه، شرکت در گروه‌های حمایتی و یا دریافت مشاوره می‌تواند در این زمینه مفید باشد.

ترس از ناراحت کردن دیگران

برخی از افراد به شدت نگران این هستند که ابراز احساساتشان باعث ناراحتی یا رنجش دیگران شود.این افراد اغلب سعی می‌کنند تا با راضی نگه داشتن دیگران، از ایجاد تعارض و ناراحتی جلوگیری کنند.آنها ممکن است بر این باور باشند که مسئولیت شادی و رفاه دیگران بر عهده آنها است و نباید با ابراز احساسات منفی، آنها را ناراحت کنند.بهبود روابط زناشویی این افراد اغلب احساسات خود را سرکوب می‌کنند و سعی می‌کنند تا همیشه مثبت و خوشایند باشند.آنها ممکن است از بیان نظرات و خواسته‌های خود خودداری کنند تا از ایجاد اختلاف نظر جلوگیری کنند.

این ترس می‌تواند منجر به از خودگذشتگی بیش از حد و نادیده گرفتن نیازهای شخصی شود.

در نتیجه، این افراد ممکن است در روابط خود احساس خستگی و نارضایتی کنند، زیرا نمی‌توانند به طور کامل خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.آنها باید یاد بگیرند که ابراز احساسات به طور با صداقت و محترمانه، حق آنها است و لزوماً باعث ناراحتی دیگران نمی‌شود.

تصویر منفی از خود

تصویر منفی از خود می‌تواند تأثیر زیادی بر توانایی افراد در ابراز احساسات داشته باشد.افرادی که خود را بی‌ارزش، دوست نداشتنی یا ناتوان می‌دانند، ممکن است بر این باور باشند که احساسات آنها مهم نیستند و ارزش بیان کردن ندارند.آنها ممکن است نگران این باشند که اگر احساسات خود را ابراز کنند، مورد تمسخر، انتقاد یا طرد شدن قرار گیرند.این افراد اغلب احساسات خود را سرکوب می‌کنند و سعی می‌کنند تا خود را پنهان کنند.آنها ممکن است از برقراری روابط صمیمی و ابراز وجود در جمع خودداری کنند.این تصویر منفی از خود می‌تواند ناشی از تجربیات منفی در گذشته، مانند سوء استفاده، غفلت یا انتقادهای مداوم باشد.

در نتیجه، این افراد به درمان و حمایت نیاز دارند تا بتوانند تصویر خود را بهبود بخشند و اعتماد به نفس خود را افزایش دهند.

آنها باید یاد بگیرند که خود را دوست داشته باشند و به خود احترام بگذارند.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا