چرا احساسات منفی در روابط سرکوب میشوند؟ 19 دلیل
در روابط انسانی، چه عاشقانه، چه خانوادگی و چه دوستانه، سرکوب احساسات منفی امری رایج است. افراد به دلایل مختلف از ابراز ناراحتی، خشم، ترس و سایر احساسات ناخوشایند خود خودداری میکنند. این سرکوب، اگرچه ممکن است در کوتاه مدت به حفظ ظاهر صلح و آرامش کمک کند، اما در درازمدت میتواند آسیبهای جدی به روابط وارد کند.
ابراز احساسات منفی منع میشد.
تجارب گذشته:
تجربههای تلخ قبلی که نشان دادهاند ابراز احساسات بینتیجه یا حتی مضر است.نداشتن مهارتهای ارتباطی:
عدم توانایی در بیان صحیح و سازنده احساسات.تلاش برای حفظ تصویر مثبت:
نخواستن اینکه طرف مقابل جنبههای آسیبپذیر ما را ببیند.ترس از آسیب رساندن به رابطه:
نگرانی از اینکه ابراز ناراحتی باعث از بین رفتن رابطه شود.خود کمبینی:
باور به اینکه احساسات ما مهم نیستند یا ارزشی ندارند.توقع کمالگرایی:
تلاش برای اینکه همیشه قوی و بینقص به نظر برسیم.فرهنگ و باورهای اجتماعی:
فشار اجتماعی برای “مثبت اندیشی” و نادیده گرفتن مشکلات.عدم اطمینان به طرف مقابل:
تردید در اینکه طرف مقابل میتواند از ما حمایت کند یا نه.نگرانی از بار سنگین شدن بر دوش طرف مقابل:
نخواستن اینکه باعث ناراحتی یا نگرانی آنها شویم.احساس مسئولیت برای خوشحالی دیگران:
تلاش برای حفظ شادی طرف مقابل به هر قیمتی.

ترس از رویارویی با مشکلات اساسی رابطه:
اجتناب از پرداختن به مسائل عمیقتر که ریشه در ناراحتیها دارند.اعتقاد به اینکه زمان همه چیز را حل میکند:
امیدواری به اینکه ناراحتیها خود به خود برطرف شوند.سرکوب احساسات منفی، مانند فشردن یک فنر است. هرچه بیشتر آن را بفشاریم، انرژی بیشتری در آن ذخیره میشود و با شدت بیشتری رها خواهد شد. این رها شدن میتواند به شکل خشم انفجاری، افسردگی، اضطراب، بیحوصلگی، یا حتی بیماریهای جسمی خود را نشان دهد.
چرا احساسات منفی در روابط سرکوب میشوند؟ 19 دلیل کلیدی
ترس از واکنش طرف مقابل
یکی از اصلیترین دلایل، ترس از واکنش منفی شریک عاطفی، دوست یا همکار است. افراد اغلب نگران هستند که ابراز ناراحتی منجر به بحث، قهر یا حتی پایان رابطه شود. این ترس ریشه در تجربیات گذشته دارد؛ شاید در روابط قبلی، ابراز احساسات با استقبال خوبی مواجه نشده و نتیجه معکوس داده است. در ضمن، ناآگاهی از نحوه صحیح ابراز احساسات و مدیریت تعارض، این ترس را تشدید میکند. نگرانی از اینکه حرفهای شما درست برداشت نشود یا باعث ناراحتی شدید طرف مقابل شود، عاملی بازدارنده است. ترس از آسیبپذیر نشان دادن خود و از دست دادن کنترل بر اوضاع، باعث میشود احساسات منفی پنهان شوند. این ترس میتواند به تدریج منجر به انباشت احساسات سرکوب شده و ایجاد مشکلات جدیتر در رابطه شود. پس، ایجاد فضایی امن و حمایتی برای بیان احساسات، بسیار حائز اهمیت است.
تصویر کاملا مطلوب از رابطه
بسیاری از افراد تمایل دارند تصویری بینقص و کاملا مطلوب از رابطه خود به دیگران (و حتی به خودشان) ارائه دهند.ابراز ناراحتی، این تصویر را خدشهدار میکند.فشار اجتماعی برای داشتن یک رابطه “خوشبخت” و “بیعیب و نقص” باعث میشود افراد از بروز مشکلات و نارضایتیها خودداری کنند.این میل به حفظ ظاهر، میتواند ناشی از نیاز به تایید دیگران و ترس از قضاوت شدن باشد.افراد ممکن است نگران باشند که دیگران فکر کنند رابطه آنها موفق نیست یا آنها در انتخاب شریک عاطفی اشتباه کردهاند.به همین دلیل، به جای پرداختن به مسائل واقعی، سعی میکنند آنها را پنهان کرده و یک نمای بیرونی خوشحال و راضی ارائه دهند.
این رفتار در بلندمدت، رابطه را از اصالت و صمیمیت دور میکند.
لازم است به یاد داشته باشیم که هیچ رابطهای کامل نیست و پذیرش نقصها و چالشها، بخشی ضروری از یک رابطه سالم است.
عدم مهارت در ارتباط موثر
بسیاری از افراد نمیدانند چگونه احساسات خود را به طور سالم و سازنده ابراز کنند.آنها ممکن است از کلمات نامناسب استفاده کنند، لحن پرخاشگرانه داشته باشند یا به طور کلی نتوانند منظور خود را به درستی منتقل کنند.این عدم مهارت میتواند ناشی از تجربیات کودکی و یادگیری الگوهای ارتباطی ناسالم باشد.در ضمن، فقدان آگاهی از زبان بدن و نشانههای غیرکلامی، میتواند منجر به سوءتفاهم و تشدید تعارض شود.افراد ممکن است از ابراز احساسات خودداری کنند زیرا نمیدانند چگونه این کار را بدون ایجاد درگیری انجام دهند.آموزش مهارتهای ارتباطی موثر، از جمله گوش دادن فعال، همدلی و ابراز وجود، میتواند به افراد کمک کند تا احساسات خود را به طور سالم و سازنده بیان کنند.
یادگیری تکنیکهای مدیریت خشم و حل مسئله نیز برای بهبود ارتباطات در روابط ضروری است.
با کسب این مهارتها، افراد میتوانند به جای سرکوب احساسات، آنها را به عنوان فرصتی برای رشد و بهبود رابطه در نظر بگیرند.
ترس از آسیب زدن به طرف مقابل
گاهی اوقات افراد از ترس اینکه ابراز ناراحتی آنها باعث آسیب دیدن طرف مقابل شود، احساسات خود را سرکوب میکنند.آنها ممکن است فکر کنند که شریک عاطفی آنها تحمل شنیدن انتقاد یا نارضایتی را ندارد.این ترس میتواند ناشی از نگرانی برای سلامت روانی و عاطفی طرف مقابل باشد.افراد ممکن است نگران باشند که ابراز ناراحتی آنها منجر به افسردگی، اضطراب یا سایر مشکلات روانی در شریک عاطفیشان شود.در برخی موارد، این ترس میتواند ناشی از تجربیات گذشته باشد، مثلا زمانی که ابراز ناراحتی باعث واکنشهای شدید و غیرقابل کنترلی از طرف مقابل شده است.
با این حال، مهم است به یاد داشته باشیم که سرکوب احساسات نیز میتواند به رابطه آسیب بزند.
در واقع، عدم ابراز نارضایتیها میتواند منجر به ایجاد ناراحتی و خشم پنهان شود که به شکلهای ناسالمتری مانند رفتارهای منفعل-تهاجمی بروز پیدا کند.پس، ایجاد تعادل بین ابراز احساسات و مراقبت از سلامت روانی طرف مقابل، ضروری است.
باورهای نادرست درباره احساسات
برخی افراد باورهای نادرستی درباره احساسات دارند که باعث میشود آنها را سرکوب کنند.مثلا ممکن است فکر کنند که ابراز احساسات نشانه ضعف است یا اینکه باید همیشه خوشحال و مثبت باشند.این باورها میتوانند ناشی از فرهنگ و تربیت خانوادگی باشند.در برخی فرهنگها، ابراز احساسات مخصوصا احساسات منفی، تابو محسوب میشود.در ضمن، تبلیغات و رسانهها اغلب تصویری غیرواقعی از زندگی و روابط ارائه میدهند که باعث میشود افراد احساس کنند باید همیشه شاد و راضی باشند.این باورهای نادرست میتوانند منجر به سرکوب احساسات و انکار نیازهای عاطفی شوند.
مهم است به یاد داشته باشیم که احساسات، بخشی طبیعی و ضروری از تجربه انسانی هستند.
هیچ احساسی “بد” یا “غلط” نیست.ابراز احساسات به طور سالم و سازنده، میتواند به بهبود روابط و افزایش سلامت روان کمک کند.باید به خود اجازه دهیم که احساسات مختلف را تجربه کنیم و به آنها احترام بگذاریم.
عدم خودآگاهی کافی
گاهی اوقات افراد به طور کامل از احساسات خود آگاه نیستند.آنها ممکن است نتوانند احساسات خود را شناسایی کنند یا دلیل آنها را درک کنند.این عدم خودآگاهی میتواند منجر به سرکوب احساسات شود.خودآگاهی، توانایی شناخت و درک احساسات، افکار، ارزشها و نقاط قوت و ضعف خود است.افرادی که خودآگاهی کمی دارند، ممکن است احساسات خود را به عنوان “فشار”، “بیقراری” یا “خستگی” تجربه کنند، بدون اینکه متوجه شوند که در واقع ناراحت، عصبانی یا غمگین هستند.این عدم آگاهی میتواند ناشی از تجربیات گذشته، سرکوب احساسات در طول زندگی یا عدم توجه به نیازهای عاطفی خود باشد.
تقویت خودآگاهی میتواند به افراد کمک کند تا احساسات خود را شناسایی کنند، دلیل آنها را درک کنند و به طور سالم و سازنده با آنها برخورد کنند.
تمرینهایی مانند مدیتیشن، نوشتن خاطرات و صحبت با یک درمانگر میتوانند به افزایش خودآگاهی کمک کنند.با افزایش خودآگاهی، افراد میتوانند به جای سرکوب احساسات، آنها را به عنوان اطلاعاتی ارزشمند در نظر بگیرند که به آنها کمک میکند تا نیازهای خود را درک کنند و روابط خود را بهبود بخشند.
تلاش برای حفظ آرامش و جلوگیری از درگیری
بسیاری از افراد برای جلوگیری از بحث و جدل و حفظ آرامش در رابطه، از بیان احساسات منفی خودداری میکنند.آنها ممکن است فکر کنند که سکوت کردن و نادیده گرفتن مشکلات، بهترین راه برای حفظ رابطه است.این رفتار اغلب ناشی از ترس از درگیری و تمایل به اجتناب از موقعیتهای ناخوشایند است.افراد ممکن است نگران باشند که ابراز ناراحتی آنها منجر به بحث شدید، قهر یا حتی پایان رابطه شود.با این حال، مهم است به یاد داشته باشیم که سرکوب احساسات و اجتناب از درگیری، راهحل پایدار نیست.در واقع، مشکلات نادیده گرفته شده به تدریج انباشته میشوند و میتوانند به شکلهای ناسالمتری مانند خشم پنهان، کینه و بیتفاوتی بروز پیدا کنند.
برای حفظ یک رابطه سالم و پایدار، لازم است یاد بگیریم که چگونه به طور سازنده با تعارضها روبرو شویم.
این شامل ابراز احساسات به طور سالم، گوش دادن فعال به دیدگاههای طرف مقابل و تلاش برای یافتن راهحلهای مشترک است.
نیاز به کنترل
گاهی اوقات افراد برای حفظ کنترل بر اوضاع و جلوگیری از آشفتگی، احساسات منفی خود را سرکوب میکنند.آنها ممکن است فکر کنند که ابراز احساسات نشانه ضعف است و باعث میشود کنترل خود را از دست بدهند.این نیاز به کنترل میتواند ناشی از تجربیات گذشته، اضطراب یا عدم اعتماد به نفس باشد.افراد ممکن است نگران باشند که اگر احساسات خود را ابراز کنند، طرف مقابل از آنها سوء استفاده کند یا از آنها بر علیه آنها استفاده کند.با این حال، مهم است به یاد داشته باشیم که کنترل کامل بر اوضاع غیرممکن است و تلاش برای دستیابی به آن میتواند منجر به استرس و اضطراب شود.
در ضمن، سرکوب احساسات میتواند منجر به احساس انزوا و تنهایی شود.
برای رهایی از نیاز به کنترل، لازم است به خود اجازه دهیم که آسیبپذیر باشیم و به دیگران اعتماد کنیم.این شامل پذیرش این واقعیت است که نمیتوانیم همه چیز را کنترل کنیم و اینکه ابراز احساسات، نشانه قدرت است نه ضعف.
تجارب تلخ گذشته
تجارب ناخوشایند در روابط گذشته، مانند طرد شدن، تحقیر شدن یا مورد سوء استفاده قرار گرفتن، میتواند باعث شود افراد از ابراز احساسات خود در روابط جدید اجتناب کنند.آنها ممکن است نگران باشند که همان تجربیات تلخ دوباره تکرار شوند.این تجربیات میتوانند منجر به ایجاد الگوهای رفتاری ناسالم مانند سرکوب احساسات، اجتناب از صمیمیت و عدم اعتماد به دیگران شوند.افراد ممکن است به طور ناخودآگاه از خود در برابر آسیبهای احتمالی محافظت کنند و از برقراری ارتباط عمیق با دیگران خودداری کنند.برای رهایی از تاثیر تجربیات تلخ گذشته، لازم است به خود اجازه دهیم که آنها را پردازش کنیم و از آنها درس بگیریم.
این شامل صحبت با یک درمانگر، نوشتن خاطرات یا شرکت در گروههای حمایتی است.
در ضمن، لازم است به خود یادآوری کنیم که روابط جدید میتوانند متفاوت باشند و اینکه ما حق داریم روابط سالم و رضایتبخشی داشته باشیم.با گذشت زمان و با ایجاد روابط ایمن و قابل اعتماد، میتوانیم به تدریج بر ترسهای خود غلبه کنیم و به ابراز احساسات خود در روابط جدید بپردازیم.
فرهنگ و تربیت خانوادگی
فرهنگ و تربیت خانوادگی نقش مهمی در شکلگیری نگرش ما نسبت به احساسات ایفا میکنند.در برخی فرهنگها و خانوادهها، ابراز احساسات مخصوصا احساسات منفی، تابو محسوب میشود و افراد تشویق میشوند که احساسات خود را سرکوب کنند.در این خانوادهها، ممکن است کودکان یاد بگیرند که ابراز ناراحتی، عصبانیت یا ترس، غیرقابل قبول است و باعث میشود مورد انتقاد، تمسخر یا طرد قرار گیرند.این الگوهای رفتاری میتوانند در طول زندگی ادامه پیدا کنند و باعث شوند افراد از ابراز احساسات خود در روابط بزرگسالی اجتناب کنند.برای تغییر این الگوها، لازم است آگاهی خود را نسبت به تاثیر فرهنگ و تربیت خانوادگی بر نگرش خود نسبت به احساسات افزایش دهیم.
در ضمن، لازم است به خود اجازه دهیم که الگوهای جدید و سالمتری را بیاموزیم و تمرین کنیم.
این شامل ابراز احساسات به طور سالم و سازنده، گوش دادن فعال به احساسات دیگران و ایجاد فضایی امن و حمایتی برای بیان احساسات است.با تغییر الگوهای قدیمی و ایجاد الگوهای جدید، میتوانیم روابط سالمتر و رضایتبخشتری را تجربه کنیم.
فقدان اعتماد به نفس
افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، ممکن است از ابراز احساسات خود در روابط اجتناب کنند زیرا نگران هستند که مورد قضاوت، تمسخر یا طرد قرار گیرند.آنها ممکن است فکر کنند که احساسات آنها بیاهمیت هستند یا اینکه حق ندارند ناراحت، عصبانی یا غمگین باشند.این فقدان اعتماد به نفس میتواند ناشی از تجربیات گذشته، انتقادهای مکرر یا عدم حمایت و تشویق در دوران کودکی باشد.برای افزایش اعتماد به نفس، لازم است به خود اجازه دهیم که اشتباه کنیم و از اشتباهات خود درس بگیریم.در ضمن، لازم است به خود یادآوری کنیم که هر فردی حق دارد احساسات خود را داشته باشد و اینکه ابراز احساسات، نشانه قدرت است نه ضعف.
با تمرین و تکرار، میتوانیم به تدریج اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم و به ابراز احساسات خود در روابط بپردازیم.
در ضمن، حمایت و تشویق از طرف دوستان، خانواده و یک درمانگر میتواند به افزایش اعتماد به نفس کمک کند.با افزایش اعتماد به نفس، میتوانیم روابط سالمتر و رضایتبخشتری را تجربه کنیم.
نگرانی از برچسب خوردن
ترس از اینکه برچسب “حساس”، “ضعیف”، “منفیباف” یا “دراماتیک” به آنها زده شود، میتواند افراد را از ابراز احساسات منفی باز دارد.آنها نمیخواهند به این شکل دیده شوند و نگرانند که این برچسبها روابط آنها را تحت تاثیر قرار دهد.این نگرانی اغلب ریشه در قضاوتهای نادرست و کلیشههای منفی درباره ابراز احساسات دارد.افراد ممکن است تصور کنند که ابراز احساسات نشان دهنده عدم توانایی آنها در کنترل احساسات است و این باعث میشود آنها ضعیف و آسیبپذیر به نظر برسند.برای مقابله با این نگرانی، لازم است به خود یادآوری کنیم که احساسات، بخشی طبیعی از تجربه انسانی هستند و هیچ احساسی “بد” یا “غلط” نیست.
در ضمن، لازم است تلاش کنیم تا کلیشههای منفی درباره ابراز احساسات را از بین ببریم و به جای آن، فضایی امن و حمایتی برای بیان احساسات ایجاد کنیم.با پذیرش و احترام به احساسات خود و دیگران، میتوانیم از برچسب زدن به افراد خودداری کنیم و روابط سالمتر و صمیمیتری را تجربه کنیم.به یاد داشته باشیم که ابراز احساسات، نشانه قدرت است نه ضعف و به ما کمک میکند تا نیازهای خود را درک کنیم و روابط خود را بهبود بخشیم.
عدم وجود حمایت عاطفی
اگر فردی در روابط خود حمایت عاطفی کافی دریافت نکند، احتمال اینکه احساسات منفی خود را سرکوب کند بیشتر میشود.وقتی کسی نیست که به حرفهای او گوش دهد، او را درک کند و از او حمایت کند، فرد احساس تنهایی و انزوا میکند و ممکن است فکر کند که ابراز احساساتش بیفایده است.حمایت عاطفی شامل درک، همدلی، تشویق، پذیرش و کمک به دیگران در مواجهه با مشکلات و چالشها است.افرادی که حمایت عاطفی کافی دریافت نمیکنند، ممکن است احساس کنند که بار اضافی بر دوش دیگران هستند و از ابراز نیازهای عاطفی خود خودداری کنند.
برای ایجاد حمایت عاطفی در روابط، لازم است به طور فعال به حرفهای دیگران گوش دهیم، آنها را درک کنیم و از آنها حمایت کنیم.در ضمن، لازم است فضایی امن و حمایتی برای بیان احساسات ایجاد کنیم و به دیگران نشان دهیم که ما آماده هستیم تا به آنها گوش دهیم و از آنها حمایت کنیم.با ایجاد حمایت عاطفی در روابط خود، میتوانیم به دیگران کمک کنیم تا احساسات خود را به طور سالم و سازنده ابراز کنند و روابط سالمتر و صمیمیتری را تجربه کنیم.به یاد داشته باشیم که حمایت عاطفی، یکی از مهمترین عوامل برای سلامت روان و بهبود روابط است.
ترس از تغییر
ابراز احساسات منفی میتواند به تغییر در رابطه منجر شود.گاهی افراد از این تغییر میترسند و ترجیح میدهند وضعیت موجود را حفظ کنند، حتی اگر این وضعیت برایشان رضایتبخش نباشد.آنها ممکن است نگران باشند که ابراز ناراحتی آنها منجر به بحث، جدایی یا سایر تغییرات ناخوشایند شود.این ترس از تغییر میتواند ناشی از عدم اطمینان به آینده و نگرانی درباره پیامدهای احتمالی تغییر باشد.افراد ممکن است به وضعیت موجود عادت کرده باشند و ترجیح دهند با نارضایتیهای کوچک کنار بیایند تا اینکه با ریسک تغییر مواجه شوند.برای غلبه بر این ترس، لازم است به خود یادآوری کنیم که تغییر، بخشی طبیعی از زندگی است و میتواند فرصتهای جدیدی را برای رشد و بهبود فراهم کند.
در ضمن، لازم است به خود اعتماد کنیم و به این باور برسیم که توانایی مقابله با چالشهای احتمالی تغییر را داریم.
با پذیرش تغییر و آمادگی برای مواجهه با چالشهای آن، میتوانیم روابط سالمتر و رضایتبخشتری را تجربه کنیم.به یاد داشته باشیم که گاهی اوقات، تغییر، تنها راه برای رسیدن به یک رابطه بهتر است.
عدم شناخت نیازهای عاطفی خود
اگر فردی به درستی نداند که چه نیازهای عاطفی دارد و چگونه آنها را برآورده کند، ممکن است نتواند احساسات منفی خود را تشخیص دهد و به درستی ابراز کند.عدم شناخت نیازها باعث میشود فرد نتواند تشخیص دهد چه چیزی باعث ناراحتی او شده است و در نتیجه نمیتواند آن را به درستی بیان کند.نیازهای عاطفی شامل نیاز به امنیت، تعلق، عشق، احترام، استقلال، هویت و معنا است.افرادی که نیازهای عاطفی خود را نمیشناسند، ممکن است احساس نارضایتی، بیقراری و سردرگمی کنند، بدون اینکه بدانند دلیل این احساسات چیست.برای شناخت نیازهای عاطفی خود، لازم است به احساسات خود توجه کنیم و سعی کنیم دلیل آنها را درک کنیم.
در ضمن، لازم است به خود اجازه دهیم که نیازهای خود را شناسایی کنیم و برای برآورده کردن آنها تلاش کنیم.
با شناخت و برآورده کردن نیازهای عاطفی خود، میتوانیم احساس رضایت و خوشبختی بیشتری داشته باشیم و روابط سالمتر و صمیمیتری را تجربه کنیم.به یاد داشته باشیم که شناخت نیازهای عاطفی خود، یکی از مهمترین گامها برای بهبود سلامت روان و روابط است.
عدم آگاهی از تاثیر سرکوب احساسات
بسیاری از افراد به طور کامل از تاثیرات منفی سرکوب احساسات آگاه نیستند.آنها ممکن است فکر کنند که سرکوب احساسات، یک راه حل موقت و بیضرر برای جلوگیری از درگیری و حفظ آرامش است، اما در واقع سرکوب احساسات میتواند عواقب جدی برای سلامت روان و روابط داشته باشد.سرکوب احساسات میتواند منجر به اضطراب، افسردگی، خشم پنهان، مشکلات جسمانی، کاهش صمیمیت و افزایش تعارض در روابط شود.افرادی که به طور مداوم احساسات خود را سرکوب میکنند، ممکن است به تدریج از احساسات خود بیگانه شوند و نتوانند به درستی با آنها برخورد کنند.
برای آگاهی از تاثیرات سرکوب احساسات، لازم است اطلاعات خود را در این زمینه افزایش دهیم و با عواقب منفی آن آشنا شویم.
در ضمن، لازم است به خود اجازه دهیم که احساسات خود را به طور سالم و سازنده ابراز کنیم و از سرکوب آنها خودداری کنیم.با آگاهی از تاثیرات سرکوب احساسات، میتوانیم تصمیمات آگاهانهتری درباره نحوه برخورد با احساسات خود بگیریم و روابط سالمتر و رضایتبخشتری را تجربه کنیم.به یاد داشته باشیم که سرکوب احساسات، راهحل پایدار نیست و میتواند عواقب جدی برای سلامت روان و روابط داشته باشد.
فقدان الگوهای سالم
اگر افراد در دوران کودکی یا در روابط قبلی، الگوهای سالمی برای ابراز احساسات ندیده باشند، ممکن است ندانند چگونه احساسات خود را به طور سالم و سازنده ابراز کنند.آنها ممکن است الگوهای رفتاری ناسالمی را از والدین، دوستان یا شریک عاطفی خود یاد گرفته باشند و آنها را در روابط خود تکرار کنند.الگوهای رفتاری سالم شامل ابراز احساسات به طور مستقیم و محترمانه، گوش دادن فعال به احساسات دیگران، همدلی و تلاش برای حل مشکلات به طور سازنده است.افرادی که الگوهای رفتاری سالم را ندیدهاند، ممکن است از ابراز احساسات خودداری کنند، به جای آن پرخاشگری کنند، یا به رفتارهای منفعل-تهاجمی روی آورند.
برای یادگیری الگوهای رفتاری سالم، لازم است به دنبال منابع آموزشی مناسب باشیم، مانند کتابها، مقالات، کارگاهها و دورههای آموزشی.
در ضمن، لازم است به دنبال الگوهای سالم در روابط خود باشیم و از آنها الگوبرداری کنیم.با یادگیری الگوهای رفتاری سالم، میتوانیم نحوه ابراز احساسات خود را بهبود بخشیم و روابط سالمتر و صمیمیتری را تجربه کنیم.به یاد داشته باشیم که یادگیری الگوهای رفتاری سالم، یک فرآیند زمانبر است و نیاز به تمرین و تکرار دارد.
مشکلات مربوط به عزت نفس
افرادی که عزت نفس پایینی دارند، ممکن است احساس کنند که حق ندارند نیازها و احساسات خود را ابراز کنند.آنها ممکن است ارزش خود را کمتر از دیگران بدانند و فکر کنند که نباید باعث مزاحمت دیگران شوند یا باری بر دوش آنها باشند.عزت نفس پایین میتواند ناشی از تجربیات گذشته، انتقادهای مکرر، عدم حمایت و تشویق در دوران کودکی یا مقایسه خود با دیگران باشد.برای افزایش عزت نفس، لازم است به خود مهربان باشیم و از خود حمایت کنیم.در ضمن، لازم است به نقاط قوت خود توجه کنیم و به دستاوردهای خود افتخار کنیم.
با افزایش عزت نفس، میتوانیم به خود اجازه دهیم که نیازها و احساسات خود را ابراز کنیم و روابط سالمتر و رضایتبخشتری را تجربه کنیم.
به یاد داشته باشیم که عزت نفس، یک فرآیند مداوم است و نیاز به تلاش و تمرین دارد.در ضمن، حمایت و تشویق از طرف دوستان، خانواده و یک درمانگر میتواند به افزایش عزت نفس کمک کند.






